اعتباربخشی، به عنوان رویکردی به تضمین و ارتقای کیفیت، در ایالات متحد امریکا پیشینه ای صدساله دارد. در دو دهه اخیر در کشورهای دیگر جهان نیز اقدامات گسترده ای در زمینه استقرار ساختارهای اعتباربخشی انجام شده است. در چند سال اخیر، در ایران نیز بحث های قابل توجهی درباره مبانی اعتباربخشی صورت گرفته و اقداماتی نیز در جهت استقرار ساختارهای اعتباربخشی انجام شده است. یکی از چالش های عمده عملی درباره ساختارهای اعتباربخشی، آن است که برخلاف سنت غیردولتی و اختیاری بودن ساختارهای اعتباربخشی در کشورهای پیش روِ این مفهوم، برخی ساختارها که بر مبنای الگوی اعتباربخشی در کشورهایی مانند ایران ایجاد شده اند، دولتی هستند و شرکت برنامه ها و موسسه ها در فرایند ارزیابی آن ها الزامی است. این امر تردیدهایی را درباره این که آیا اساسا چنین ساختارهایی را می توان اعتباربخشی دانست پیش آورده است. در این مقاله کوشیده ایم تا تاریخچه سیستم های اعتباربخشی، و زمینه، خاستگاه و سیر تحولات آن ها را بررسی کنیم. تلاش کرده ایم با استفاده از منابع موجود و دیدگاه های صاحب نظران نشان دهیم که ویژگی هایی مانند غیردولتی بودن سازمان متولی اعتباربخشی و اختیاری بودن شرکت در فرایند اعتباربخشی، بیش از آن که ویژگی ذاتی اعتباربخشی باشند، ریشه در سنت و زمینه فرهنگی غالب در کشورهای خاستگاه آن دارد. به علاوه، نشان داده ایم که در همین کشورها نیز با سیاست گذاری های جدید که بر پشتیبانی مالی برنامه ها و موسسه هایی که مورد تایید ساختارهای اعتباربخشی هستند تاثیر می گذارد، از اهمیت این جنبه ها کاسته شده است.