نویسنده مقاله حاضر بر آن است که برای تفسیر روایتها و نقلهای مختلفی که از یک حکایت/ متن به عمل می آید باید هر روایت و نقل جدید را به مثابه یک حکایت / متن کاملا جدید و متفاوت با نقلهای قبلی در نظر گرفت و این حکایت / متن را به عنوان اثری اصیل و ابداعی و متفاوت از روایتهای قبلی یا اولین تقریر آن حکایت / متن، تفسیر کرد و فهمید. نگارنده در این مقاله، این همانی روایتهای مختلف از یک متن در بستر زمانی و مکانی متفاوت را ± حتی در صورت یکسان بودن ساختار و شکل روایتها ± مردود دانسته و مدعی است چون قصد مولف و ناقل هر حکایت و متن، همواره بخشی از سازمان نرم افزاری و جز قوام بخش یک متن محسوب می شود، نقل هر متن توسط راوی جدید، خود یک متن جدید است و چارچوب تفسیری و بافتار تازه ای بر آن حاکم خواهد بود.نویسنده حاضر، فرآیندی را که طی آن یک متن اصلی یا اولین تقریر آن، از لحاظ زمانی و مکانی دگردیسی هایی حداقلی یا حداکثری پیدا می کند، نه یک فرآیند صرفا تاریخی و غیرفعالانه، بلکه دست کم نیمه آگاهانه و مستظهر به طرح و توطئه و نیت راوی می داند و از این رو به جای عنوان «دگردیسی متن» که نزد علمای هرمنوتیک رایج است و گویای فعالانه یا منفعلانه بودن تغییرات نیست، عنوان «تجهیز متن» را پیشنهاد کرده است.این مقاله بخشی مقدماتی از پروژه ای است که نویسنده در آن به ارزیابی و نقد نظریه «دین مولف» که در دو قرن اخیر با هیاهوی بسیار از جانب خاورشناسان دنبال می شده پرداخته است.