بسیج جنبش های اسلامی در زمره مهم ترین اشکال کنش جمعی در چند دهه اخیر محسوب می شود و همین مساله ضرورت مطالعه روشمند و علمی این پدیده را ایجاب می کند. نظریه جنبش اجتماعی به مدد تعامل و برهم کنش سه حوزه کارکردی آن، یعنی فرصت های سیاسی، ساختارهای بسیج کننده و چارچوب ها، قادر است پویش های پیچیده و سیالی را که یک جنبش اسلامی- در مقام جنبش اجتماعی- به واسطه آن به فعالیت می پردازد، مطمح نظر قرار دهد. لذا مقاله حاضر کوشش می کند تا با بازخوانی مولفه های کلیدی نظریه جنبش اجتماعی و شناخت قابلیت های نظری آن، مفید بودن و کارآمدی نظریه جنبش اجتماعی را در شناخت پویایی های بسیج جنبش های اسلامی به نمایش بگذارد.