مقالات علمی برخی اوقات موضوعات جالبی را مطرح می کنند ، بخصوص مقالات حوزه ی موضوعی جامعه شناسی. در پروژه ی تحقیقاتی با موضوع انسجام اجتماعی به مقاله ای با عنوان Gulf War jokes: Cohesion and coherence رسیدم که به بررسی جک های جنگ خلیج فارس و تاثیر آن بر انسجام و پیوستگی در کشور اردن پرداخته بود که نویسندگان آن عبدالله شاکر و محمد فرغل (1992) بودند.
جنگ خلیج فارس، جنگی با همکاری 35 کشور به رهبری آمریکا بود که علیه عراق در واکنش به اشغال کویت توسط عراق انجام گرفت.
برای تحلیل این مقاله از ابزار هوش مصنوعی به نام نوت بوک ال ام یا Notebook lm استفاده شد و سپس تمامی جملات از نظر ساختار و محتوا بررسی شد.
یافتههای اصلی بررسی جک ها در جنگ خلیج فارس نشان میدهد که این جوکها عمیقاً بازتابدهنده باورهای سیاسی و اجتماعی اکثریت قاطع مردم اردن بودند. جوکها به عنوان یک «دریچه فرار» برای بیان عقاید ممنوعه سیاسی و تخلیه خشم و سرخوردگی عمل میکردند. استدلال اصلی مقاله این است که درک و پیوستگی این جوکها بیش از آنکه به نشانههای زبانی سطحی (انسجام) وابسته باشد، به دانش جهانی و فرهنگی مشترک بین گوینده و مخاطب (پیوستگی) متکی است.
عواملی مثل دانش زمینهای مشترک درباره وقایع جنگ، کلیشههای فرهنگی، ساختار روایی قابل پیشبینی جوکها، و استفاده هوشمندانه از ابهامات زبانی (مانند ایهام و جناس) نقشی حیاتی در ساختن معنا و ایجاد طنز ایفا میکنند. همچنین، این مقاله ویژگی های مشابه افراد در یک مکان و زمان را به عنوان مفهومی برتر معرفی میکند که از تعامل میان انسجام (عناصر زبانی) و پیوستگی (دانش مخاطب) به وجود میآید و شرط لازم برای معنادار بودن متن جوک است.
زمینه سیاسی و اجتماعی باعث شد که در طول جنگ خلیج فارس، اکثریت قریب به اتفاق مردم اردن از نظر روانی و لجستیکی عمیقاً درگیر جنگ شوند که این احساسات قوی منجر به شکلگیری روایتی متمایز از جنگ شد.
آنها از جوک به مثابه ابزار بیان استفاده کردند. در چنین فضایی، جوکگویی به عنوان ابزاری برای بیان دیدگاههای جدی سیاسی، اجتماعی و مذهبی به شیوهای به ظاهر غیرجدی تبدیل شد. این جوکها به عنوان راهی برای تخلیه استرس ها و تروماهای ناشی از سرخوردگی و خشم شد.
چارچوب نظری استفاده از لطیفه به عنوان ابزاری برای اظهار نظر و انسجام اجتماعی
نظریه رهایی ، توسط کانت در سال 1790 ارائه شد. جوکگویی یک رفتار کلامی منفعل برای ایجاد رهایی و تسکین هیجانی است؛ در واقع یک فریب عاطفی است.
نظریه ناهماهنگی ، سولس در سال 1972 مطرح کرد. از نظر وی، طنز از ترکیب دو یا چند بخش، مفهوم یا موقعیت ناهماهنگ در یک کل پیچیده ناشی میشود. طنز در دو فرآیند شناختی رخ میدهد: درک ناهماهنگی و کشف فوری یک توضیح برای آن.
نظریههای گشتالت که توسط بیتسون در سال 1953 مطرح شد. در این نظریه، یک جوک دارای ویژگیهای یک پارادوکس است و عناصر «شکل» و «زمینه» دارد. جوک و دلالتهای آن ، معمولاً در تضاد هستند و این تضاد با درک پیام حل میشود.
نظریههای پیاژهای، که مکگی در سال 1971 بیان کرد. بر اساس این نظریه، طنز نشاندهنده رشد شناختی است. سرگرمی ناشی از همسانسازی فانتزی محرکهای ناهماهنگ است، جایی که فرد موقتاً از تفکر جدی و بالغانه به تفکر کودکانه و کمتر مهار شده بازمیگردد.
نظریههای فروید که در سال 1905 مطرح شد. تکنیکهای اصلی جوک شامل جابجایی تأکید، معانی دوگانه و بازنمایی غیرمستقیم است. لذت طنز از درک محتوایی است که رفتارهای سرکوبشده را توصیف میکند و کارکرد اصلی آن، رهاسازی موقت کنترل خودآگاه بر خویشتنداری است.
پادکست مقاله ی تحلیل جوکهای جنگ خلیج فارس
برای شنیدن پادکست مقاله ی تحلیل جوکهای جنگ خلیج فارس کلیک کنید. لهجه ی پادکست به دلیل ساخته شدن با هوش مصنوعی زیاد مناسب نیست.
برای دریافت متن کامل مقاله کلیک کنید.
نتیجه گیری از مقاله تحلیل جوکهای جنگ خلیج فارس
در آخر نویسندگان این مقاله به این نتیجه رسیدند که پیوستگی در جوکها یک ساختار عملی و ارتباطی است. برای درک یک جوک، مخاطب باید دانشی فراتر از تحلیل عناصر سطحی متن داشته باشد تا بتواند با استفاده از دانش جهانی خود، به جهانهای معنایی زیرین متن نفوذ کند. ویژگی هایی مانند ایجاز، کم گویی، ادب ظاهری و ابهام، تاکتیکهای به کار رفته در لطیفه ها هستند که مخاطب آنها را به عنوان فرایندی برای رسیدن به هدف نهایی (ایجاد طنز یا تمسخر) تفسیر کند.
در دیدگاه مطرح شده ، ابزارهای انسجامی فقط در مواقعی کارآمد هستند که به عنوان سیگنال هایی برای اطلاعات سرکوب شده عمل کنند. در نتیجه، «بافت[1]» محصول نهایی آگاهی از این سیگنالها و پیوند آنها با جهانهای فراخوانی شده در جوک یا لطیفه است و به تنهایی توسط عناصر انسجامی ایجاد نمی شود.
جای چنین مقاله ای در زبان فارسی خالی است ، پیشنهاد می شود که محققان علوم اجتماعی به بررسی لطیفه ها و جک های ساخته شده به زبان فارسی و ارتباط آن با وقایع بپردازند.
[1] . در علوم اجتماعی استعارهای برای ویژگیهای ناملموس و دشوار برای تعریف در بافتها، سازمانها و پدیدههای اجتماعی، مانند «احساس» یک مکان، درک مشترک در یک گروه یا احساسات ناشی از ارتباطات بیش از حد.