کنفرانس ملی مدیریت و تجارت الکترونیک
سال:1400 | دوره:2 |تعداد مقالات:14

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ارتباطات آنلاین بازاریابی بر اعتماد آنلاین و هدف رفتاری مصرف کننده انجام شده است. بازاریابی بحثی درباره مشتریان و بازار است. یک شرکت برای آن که موفق باشد باید اهداف خود را بر روی خواسته های مشتری و الزامات بازار تنظیم کند. بنابراین بازاریابی از این منظر یک ابزار مدیریت است. یکی از مشکلات عمده در راه توسعه تجارت الکترونیک این است که با وجود سرمایه گذاری های کلان، استفاده از آن به راحتی مورد پذیرش کاربران قرار نمی گیرد. یکی از این دلایل، احساس عدم اعتماد در مشتری می باشد. . . برای جذب و نگهداشتن مشتریان لازم است که درک و آگاهی آن ها از امنیت را بالا برد و اعتماد آن ها را حفظ کرد. اعتماد مرکز ارتباط مشتری برخط است و عدم اعتماد یکی از بزرگ ترین موانع کسب وکار برخط می باشد. امروزه بازاریابان دریافته اند که رفتار مصرف کننده یک فرایند مستمر است و نه آن چه که به سادگی در لحظه خرید روی می دهد. رفتار مصرف کننده موضوعی بحث انگیز و چالشی بوده و در برگیرنده افراد و آن چه که خرید می کنند، چرا و چگونگی خرید آن ها، بازاریابی و آمیخته آن و بازار می باشد.

هوش سازمانی معیار کمی برای کارآمدی سازمان در انتشار اطلاعات، تصمیم گیری و اجرا می باشد. سازمان ها برای حفظ حیات و کارکرد خود نیازمند کارکنان هوشمند می باشند تا بتوانند به نحو اثربخش تری به وظایف خود عمل کنند، از این رو، هدف این پژوهش بررسی تأثیر هوش سازمانی بر چابکی سازمانی با نقش میانجی یادگیری سازمانی می باشد، در این تحقیق برای ساختن فرضیه و گردآوری اطلاعات در مورد ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق از روش کتابخانه ای استفاده شد که شامل بررسی پایان نامه ها و تحقیقات موجود و مرتبط با موضوع، مطالعه مقالات و کتب لاتین و فارسی مرتبط و همچنین استفاده از اینترنت می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی انجام شده است. روایی و پایایی تحقیق بترتیب از طریق روایی محتوا، آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت، با توجه به محدود بودن حجم جامعه که کارکنان بانک آینده در شهر تهران1400نفر می باشند، از فرمول کوکران با حجم نمونه مشخص استفاده شد و تعداد301 نفر تعیین گردید. برای جمع آوری داده ها، 301 پرسشنامه در میان کارکنان شعب مختلف بانک آینده در شهرتهران توزیع شد. روش نمونه گیری تحقیق خوشه ای می باشد، با توجه به اینکه تعداد شعبات بانک آینده در شهر تهران 102 شعبه می باشد، ابتدا از هر منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب، هفت شعبه بصورت تصادفی انتخاب گردید و سپس برای انتخاب کارکنان ستادی با حداقل مدرک کارشناسی، از روش تصادفی ساده استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد هوش سازمانی بر یادگیری سازمانی تأثیر معنادار مثبتی دارد. یادگیری سازمانی بر چابکی سازمانی تأثیر معنادار مثبتی دارد. یادگیری سازمانی بر چابکی سازمانی تأثیر معنادار مثبتی دارد. در ادامه پیشنهاداتی در جهت کارایی هر چه بهتر کارکنان به بانک آینده ارائه گردید.

ایجاد ارتباط قوی بین مشتری و خدمات دهنده به مشتری می تواند یکی از دلایل اساسی وچود و بقای خدمت دهنده و یا سرویس دهنده باشد. در این خصوص بانک به عنوان مهمترین ارگان در جلب رضایت مشتریان باید بتواند مشتریان خود را شناسایی و بهترین مشتریان را به خدمات ویژه ای جذب کند و از جذب مشتریانی که موجبات افول قدرت یک بانک را ادامه می دهند دوری شود. از این رو در این پایان نامه روشی را ارائه می کنیم که با استفاده از پارامترهای RFM رفتارهای مشتریان را شناسایی کند و مشتریان مناسب را تشخیص دهد. در این روش برخلاف روشهای قبلی که به اشتباه کلیدی بودن و یا عدم کلیدی بودن یک مشتری برای بانک را مورد بررسی قرار می دادند در این تحقیق به میزان کلیدی بودن افراد توجه شده است. چرا که در دنیای واقعی نیز مشتریان به صورت 100 درصد خوب و یا 100 درصد بد نیستند چرا که هر یک با استفاده از پارامترهای بانکداری به میزانی مفید و مضر هستند. سپس افراد با میزان کلیدی متفاوت و پارامترهای مختلف را با استفاده از روش خوشه بندی k-means به 5 خوشه تقسیم کرده ایم که با استفاده از نتایج به دست آمده از مربع خطاها و همچنین استفاده از الگوریتم های ارزیابی خوشه نشان می دهد که کارایی مناسبی از ایده پیشنهادی به دست آمده است.

هدف کلی پژوهش بررسی تاثیر کلاس های پژوهش محور بر میزان یادگیری دانش آموزان می باشد روش مورد استفاده در این پژوهش، با توجه به ماهیت موضوع، از نوع مروری و مطالعات اسنادی (کتابخانه ای) است. یافته ها و مطالعات نشان می دهد که تاثیر کلاس های پژوهش محور بر روی یادگیری دانش آموزان بالا بوده چرا که باعث شده همه دانش آموزان خود درگیر درس شده و به دنبال حل مسایل بروند. رویکرد کلاس های پژوهش محور است که فراگیران بر اساس این رویکرد فعال هستند و با هدایت معلم دانشی عمیق بر پایه تجربیات و آموخته های خود می سازند و این مهم سبب می شود فراگیران به یادگیرندگانی مادام العمر تبدیل شوند. بنابراین، استفاده از این روش، به عنوان یک روش یاددهی، یادگیری پژوهش محور، می تواند زمینه ای مناسب برای یادگیری لذت بخش فراگیران را فراهم کند. معلم نیز بعنوان هدایتگر و راهنمای آموزشی در کنار دانش آموزان قرار می گیرد و شخص دانش آموز باید ظرف آموزشی خود را پر کند.

امروزه دنیای کسب و کار به محیط پویا و رقابتی تبدیل شده است، و سازمانهای مختلف با چالش گسترش سهم بازار خود و پیدا کردن راههای جدید برای جذب، به دست آوردن، حمایت و حفظ مشتریان جهت افزایش درآمد مواجه می باشند. علاوه بر این، سازمان ها به دنبال افزایش بهروری، کاهش هزینه و افزایش سود خود می باشند. مدیریت ارتباط با مشتری یک ابزار ارزشمند برای کمک به این تلاش ها است. از میان رفتن مرزهای جغرافیایی برای کسب و کارها و به تبع آن شدت یافتن رقابت باعث شده تا مشتری به عنوان رکن اساسی، محور اصلی فعالیت برای هر کسب و کاری مطرح شود. سازمان ها به این نتیجه رسیده اند که حفظ مشتریان فعلی ارزان تر از جذب مشتریان جدید است و بهترین راه حفظ مشتریان، به دست آوردن رضایت آنان است. همچنین تحقیقات نشان می دهند که رضایت مشتریان می تواند منجر به نام تجاری معتبر و در نتیجه سودآوری بیشتر گردد. در سالهای اخیر و با ورود بانکهای خصوصی عرصه رقابت پویا تر شده و با توجه به محدودیت های گذشته به دلیل مشکلات مختلف اقتصادی، اجتماعی و دولتی بودن نظام بانکی و همچنین به دلیل فزونی میزان تقاضا بر عرضه، همواره بانک ها در صدد رفع نیاز های مشتریان برآمده و مشتری مداری و ارکان آن را مورد توجه قرار داده اند و به نحو احسن از بازاریابی نوین استفاده نموده اند هرچند که هنوز جای کار بسیار زیاد است و می بایست شاهد نو آوریهای زیادی در زمینه بانکداری، مشتری مداری و نیازها و خواسته های مشتریان در آینده نه چندان دور و ارائه خدمات متنوع توسط تمامی بانکهای این مرز و بوم باشیم. در این مقاله به مروری بر پژوهش های صورت گرفته در حوزه مدیریت ارتباط با مشتری و بانکداری الکترونیکی می پردازیم تا ضمن بیان لزوم توجه بیشتر مدیران محترم به مدیریت ارتباط با مشتری و آینده این صنعت با توجه به سوابق پرداخته باشیم.

امروزه نیاز سازمان ها به کسب سود، رضایت شغلی کارکنان و قدرت در بین رقبا بیش از هر چیز توجهات را به سمت رهبری سازمان معطوف می دارد. بدون شک اگر سبک رهبری مهم ترین عامل رشد سازمان ها نباشد حتما یکی از با اهمیت ترین موارد در موفقیت سازمان ها به شمار می رود. در عصر حاضر که سازمان ها در رقابت با همنوعان خود برای کسب جایگاه برتر در بازار قرار دارند و با توجه به تغییرات سریع در تکنولوژی، نوآوری و اقتضایی شدن تصمیمات در سازمان، رهبر نیز به همین تناسب باید خود را با شرایط گوناگون، وفق داده و با در نظر گرفتن تغییرات محیط، سازمان را بیش از پیش در مسیر شکوفایی قرار دهد. اهمیت موضوع رهبری در سازمان ها باعث شد که اندیشمندان و محققان مدیریت در پی کشف ویژگی ها و خصوصیات رهبران موفق در سازمانها برآیند و همواره در تلاش باشند تا مشخصات رهبران موفق در سازمان ها را ذکر کنند. در قلمرو منابع انسانی این امر از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه رهبری تعاملی با نگرش کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان شهریار می باشد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است و از نظر هدف، پژوهش کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان اداری آموزش و پرورش شهرستان شهریار واقع در استان تهران به تعداد 120 نفر بودند که به دلیل محدود بودن تعداد کارکنان شاعل در این اداره آموزش و پرورش تمام کارکنان به تعداد 120 نفر با روش سرشماری کامل به عنوان نمونه ی آماری در نظر گرفته شد. ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین مولفه های رهبری تعاملی(پاداش های مشروط، مدیریت بر مبنای استثنا ( فعال)، مدیریت بر مبنای استثنا ( منفعل)) و نگرش شغلی و سازمانی کارکنان همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین طبق نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین رهبری تعاملی و نگرش شغلی و سازمانی در جامعه ی آماری مذکور همبستگی مثبت و معنادار 0. 512 در سطح اطمینان 95% وجود دارد. همبستگی مثبت نشان می دهد که با به کارگیری بیشتر از سبک رهبری تعاملی در سازمان، نمرات مربوط به نگرش کارکنان افزایش خواهد یافت.

بانک یک نهاد اقتصادی است که با تأمین سرمایه اولیه، باهدف کسب سود، اقدام به دادن ارائه خدمات بانکی می نماید. فعالیت های اصلی بانک ها شامل جمعآوری وجوه مازاد صاحبان سرمایه، اعطای اعتبارهای به متقاضیان و ارائه خدمات بانکی است. از سویی دیگر، روابط سیاسی ممکن است در عملکرد بانک هم تاثیر مثبت و هم تاثیر منفی بگذارد که برای تشخیص تاثیر آن به تجزیه و تحلیلی تجربی نیاز است. در پژوهش حاضر مداخله نهادهای سیاسی بر عملکرد اعتباری بانک های دولتی مورد بررسی قرار می گیرد. بانک ها دارای ارتباطات سیاسی، با توجه به ارتباطات ایجادشدة بانک با دولت، از این روابط استفاده میکنند و در سایة حمایت دولت نسبت به سایر بانک ها در شرایط بهتری از لحاظ تأمین مالی قرار دارند؛ ازاینرو در ساختار سرمایة، بانکهای دارای ارتباطات سیاسی، نسبت بدهیها بالاتر است. همچنین بانک ها تمایل زیادی به برقراری ارتباط با دولت دارند؛ زیرا منافعی نظیر دسترسی آسان به منابع خارجی در زمان تأمین مالی با کمترین هزینه را خواهند داشت.

شبکه های اجتماعی بسیاری از جنبه های زندگی فردی را تحت تاثیر قرار می دهند. شبکه های اجتماعی آنلاین به یکی از موثر ترین کانال ها برای بازاریابی وتبلیغات تبدیل شده اند. ازآنجا که کاربران اغلب تحت تاثیر دوستان خود قرار می گیرند. مبادلات (دهان به دهان ) که به اصطلاح بازاریابی ویروسی نامیده می شود می تواند در شبکه های اجتماعی برای افزایش پذیرش محصولات مورد استفاده قرار گیرد. درک رایج از بازاریابی ویروسی درباره ارزان بودن-آسان بودن و بسیار موثر بودن آن را به جایگزین تبلیغات سنتی تبدیل کرده است. با این حال مطالعات اخیر نشان می دهند که انتشار به سرعت محو می شود. بازاریابی ویروسی تکنیکی است که اطلاعات تبلیغات را از طریق شبکه های اجتماعی منتشر می کند. مقایسه ی بین بازاریابی ویروسی آنلاین – بازاریابی ویروسی غیر متمرکز با چالش ها ی زیادی مانند: انتشار اطلاعات غیر قابل اعتماد و دانش شبکه محدودروبرو ست. بازاریابی ویروسی یکی از موثرترین و ضروری ترین استراتژی های بازاریابی در شبکه های اجتماعی است. بازایابی ویروسی به تکنیک هایی که اخیرا از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند تا محصولات را معرفی کنند – نام تجاری را تبلیغ کنند یا به اهداف دیگر بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی دست یابند اشاره دارد. ترکیب تکنیک های تصویر برداری از مغز – روش های اعتبار سنجی متقابل و داده های دنیای واقعی در رابطه باموضوع مشارکت در شبکه های اجتماعی. پژوهش های حاضر امکان پیش بینی موفقیت بازاریابی ویروسی تبلیغات ویدیویی از طریق داده های مغزی رابررسی می کند.

شهرداری های کلان شهرهای دنیا برای مدیریت و افزایش کارایی واثربخشی نیازمند نیروی انسانی توانمند و توسعه یافته و همگام و همراه با مدیریت شهری می باشند. وجود شرایط اقلیمی خاص، جاذبه های گردشگری، جغرافیای طبیعی انسانی و سیاسی همگی دست به دست هم داده اند تا بلدیه نوپای دیروز به کلان شهری تبدیل شود که اداره آن نیازمند تصمیم گیری های یکپارچه و خاص خواهد بود که جز درسایه مدیریت پرتلاش و هوشمند میسر نخواهد بود. همچنین نقش کارکنان یا منابع انسانی و میزان مشارکت آنان در کمک به مدیریت شهرداری ها از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و در تحولات سازمان های شهرداری ها نقش حیاتی را بر عهده دارد. در این مقاله سعی شده است چالش های منابع انسانی و مدیریتی نوین درجریان بحران ها و همچنین نقاط بحرانی شهری بررسی شود.

چکیده: یکی از مهمترین مباحث نوپا و میان رشته ای که امروزه ذهن تعداد کثیری از دانش پژوهان وسیاسیون را در گیر خود کرده نقش تربیت سیاسی در جوامع اسلامی است. تربیت سیاسی یکی از مهمترین انواع تربیت است که در تحقق اهداف مادی و معنوی جامعه نقش بسزایی دارد. واژه تربیت سیاسی برگرفته از دو مفهوم مستقل تربیت وسیاست است که در پرورش فضائل دانش و مهارت های مورد نیاز برای مشارکت سیاسی و اماده کردن اشخاص برای مشارکت آگاهانه در بازسازی جامعه است. مدیریت نیز در زندگی بشر جایگاه ویژه ای دارد، اصولا نوع و نگرش انسان به عالم هستی روش و نوع مدیریت او رامشخص می کند. درنظام ارزشی اسلامی انگیزه های فردی و گروهی جهت دهنده نیست بلکه جهت دهنده ارزشهای الهی است. مدیریت الهی در جوامع بشری انقدر رسم است که خداوند رسولانی را برای سرپرستی و هدایت بشر می فرستد وهرگز انسانها رابدون مدیر وراهنما ورهبرنمی گذارد. دراین مقاله مفاهیم تربیت، سیاست، تربیت سیاسی، ومدیریت اسلامی ورابطه تنگاتنگ تربیت سیاسی وتجلی ارزش های اسلامی در عرصه مدیریت مورد بررسی قرار می گیرد.

رشد قابل توجه کسب وکارها در حوزه تولید محتوای دیجیتال در سالهای اخیر، این صنعت را به یکی از صنایع محوری اقتصاد دیجیتال تبدیل کرده است. محتوای دیجیتال شامل محصولاتی نظیر کتاب الکترونیک، مجلات الکترونیک، روزنامه های الکترونیک، موسیقی دیجیتال، بازیها و ویدئوهای دیجیتال، پویانمایی دیجیتال و مواردی از این دست است که محصولات و خدمات کسب وکارهای فعال در این زمینه را تشکیل میدهند. مجموعه فعالیت هایی که درون صنعت محتوای دیجیتال انجام میشود، شامل فرایندهای جمع آوری و ایجاد محتوای دیجیتال، تولید محتوای دیجیتال، تجمیع و انتقال و توزیع آن برای مشتری است که مدلهای کسب وکار این صنعت نیز اغلب حول این فعالیتها تشکیل شده است. از این رو در این پژوهش یک رویکرد تحلیل-توصیفی در خصوص عوامل موثر مدیریت ریسک در بهبود تولید محتوای دیجیتال ارائه شده است تا ضمن بررسی چالش های این حوزه با استفاده از رویکرد مدلسازی ساختاری تحلیل عاملی در خصوص اثرات مدیریت ریسک بر روی موفقیت تولید محتوای دیجیتال انجام شد. با توجه به فرضیه های تحقیق معرفی شده نشان داده شد که ریسک عملیاتی عاملی بر شکست و موفقیت تولید محتوای دیجیتال نیست و سازمان های تولید کننده محتوای دیجیتال می توانند ارزیابی و تحلیل این ریسک ها را رها نموده و به سایر ریسک ها بپردازند. همچنین ریسک های اجرایی بر موفقیت تولید محتوای دیجیتال اثر مثبت و معناداری دارد و میزان تحلیل مسیر انجام شده اثر 0. 304 واحدی نشان داده است و ریسک های استراتژیک بر روی تولید محتوا با ضریب مسیر 0. 387 اثر مثبت و معناداری را نشان داده است که نیاز است تا سازمان های تولید کننده محتوای دیجیتال ریسک های استراتژیک را بخوبی شناسایی کرده و برنامه کوتاه مدت و بلند مدت در این خصوص ایجاد نمایند. کاهش ریسک بر اساس ایزو 310000 بر موفقیت های تولید محتوا اثر ویژه ای داشته بگونه ای که بر اساس گستره دانشی ایزو 310000 باید فهرست کاملی از اقدامات تنظیم شده و ریسک های اولیه و ثانویه بخوبی برنامه ریزی و متناسب به سطح RPN ریسک ها اقدامات واکنشی کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت ترسیم شود.

با ظهور ویروس کرونا و اعمال محدودیتها و قرنطینه های متعدد، بخشهای مختلف اقتصادی دچار اختلال و سردرگمی شدند. از جمله مهمترین بخشها که بواسطه تماس با مشتریان، بیشتر در معرض ابتلا قرار دارند، بخش خرده فروشی است. لذا مطالعه جاضر با هدف شناسایی و غلبه بر چالش های کووید-19 که مدیریت منابع انسانی در بخش خرده فروشی با آنها مواجه است، انجام گردید. داده های این مطالعه از مرور مطالعات ثانویه در خصوص کرونا ویروس و مدیریت منابع انسانی، بدست آمده است. بر اساس نتایج بدست آمده مدیران منابع انسانی می توانند با ارائه جلسات آموزشی بهداشتی به کارکنان خط مقدم، اجرای برنامه ریزی جانشین پروری، اجرای طرح های تشویقی در تمام سطوح سازمان خرده فروشی برای ایجاد انگیزه در کارکنان، هدایت همه کارکنان سازمان خرده فروشی به رعایت دستورالعمل های بهداشتی، کمک به کارکنان در غلبه بر عدم اطمینان خود و نهایتا اطمینان از آشنایی کارکنان با ابزارهای دورکاری، بر چالش های ناشی از بحران کووید19 در بخش خرده فروشی غلبه نمایند.

هدف از این مطالعه بررسی تاثیر انگیزش های کارکنان بر عملکرد فروش است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی ست و به این خاطر که به بررسی و تحلیل وضع موجود پرداخته شد، روش بکار گرفته شده در این تحقیق تحلیلی-پیمایشی می باشد. جامعه مورد مطالعه فروشندگان کالاهای لوکس (برندهای لوکس فردریک کنستانت، آتلانتیک، کاور) در ایران است که تعداد آنان 300 نفر می باشد. با توجه به تعداد محدود کارکنان برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان بصورت تصادفی 169 نفر انتخاب می شود و پرسشنامه میان این افراد توزیع می گردد. برای جمع آوری داده های مربوط به مبانی نظری و استخراج عوامل و شاخص های اولیه از منابع کتابخانه ای و اینترنتی شامل کتب، مقالات و مطالعات موردی استفاده شد. جهت گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به منظور بررسی فرضیه های تحقیق از پرسش نامه استفاده شد. در آمار استنباطی پس از بررسی پایایی و روایی پرسشنامه، نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنف بررسی می شود، سپس با استفاده از پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS و lisrel به بررسی فرضیات پرداختیم. بر اساس نتایج به دست آمده تمام فرضیات پذیرفته شدند و تاثیر به رسمیت شناختن کارکنان بر عملکرد فروش نیروی فروش حرفه ای کالاهای لوکس با ضریب 0. 86 دارای بیشترین ضریب می باشد.

امروزه، بازاریابی فرآیند جلب علاقه مندی مصرف کنندگان به محصولات و یا سرویس های ارائه شده توسط شرکتهاست. بازاریابی به همه جنبه های بیزینس و کسب و کار مربوط است و شامل توسعه محصول، روش های توزیع، فروش و تبلیغات می شود هویت نام تجاری یکی از استراتژی های بازاریابی است که همانند سرمایه، برای سازمان و محصولات آن ارزش آفرینی می کند از این رو ارتقاء نام و نشان تجاری به عنوان مبنای تعیین استراتژی مشخص شده است. از نظر مصرف کننده، نام تجاری، معرف، پایه و اساس یک انتخاب مطمئن و مطلوب است لذا مدیریت مناسب نام تجاری در رسیدن به اهدافی چون وفاداری مشتریان، مشتری مداری و سود دهی، نیز بسیار مؤثر است. عدم توجه به سهم نام تجاری قوی و کارا به عنوان یک استراتژی بازاریابی موجب می گردد تا شرکتهای داخلی در حفظ مشتریان خود، دچار مشکل گردیده و نتوانند مشتریان خود را حفظ نمایند و از تأثیر نام تجاری قوی بر افزایش سودآوری شرکت، بی بهره خواهند ماند. مشکل از آنجا ناشی می شود که سهم نام تجاری از عوامل مؤثر در ارتقاء و گسترش موقعیت یک شرکت در کشور ما کمرنگ مانده و سرمایه گذاری و ارزش آفرینی بعنوان عاملی که مشتریان از آن برای هویت کالای تولید شده خود استفاده کنند مورد غفلت واقع شده است. از سوی دیگر نبود درک صحیح از قدرت نام تجاری و تأثیر روانی شخصیت نام تجاری به عنوان هسته مرکزی و نزدیکترین عامل در تصمیم گیری مشتری برای انتخاب، سبب شده سازمانهای مختلف توجهی به تقویت و گسترش بازاریابی برمبنای نام تجاری و یا استراتژیهای ارتقای آن نداشته باشند. در واقع برند سازی، ستون فقرات بازاریابی است محققان معتقدند بدون مارک تجاری، محصولات یا خدمات برای مشتریان فعلی یا مشتریان بالقوه قابل تشخیص نیست. مارک تجاری با ایجاد جنبه هایی مانند آرم، خط، طرح، رنگ و یک پیام کلی، به شرکت شما احساسی منسجم می دهد و به مصرف کننده این امکان را می دهد تا بتوانند درباره خرید محصول و فرایند تصمیم گیری آگاهانه خریدشان برنامه ریزی کنند چرا که در شرایطی که رقابت سنگین تر و کیفیت محصول بیشتر می شود و در حال همگن شدن است، این نوع بازاریابی بهتر می تواند مشتری را در انتخاب محصول متقاعد کرده و برای سازمانها و شرکتها نگهدارد. آنچه بیان شد نشان از اهمیت موضوع دارد و اهداف پیشنهادی و دیدگاه های مختلف درخصوص اینکه بازاریابی از طریق نام و نشان تجاری (برند) چگونه در ذهن مصرف کنندگان پردازش می شود وآنها رابه سوی نام های برتر برند سوق می دهد حائز اهمیت است. مقاله حاضر از این جهت که از یک سو به شناسایی عوامل مؤثر بر بازاریابی از طریق نام تجاری و از سوی دیگر به تاثیر رفتارمصرف کننده نسبت به محصول می پردازد، حیاتی و درخور توجه است.