برجسته سازی ویژگی و مشخصه ی زبان ادبی است. اثر ادبی وسیلة بیان از واقعیت موجود جهان واقع است و ساحت آشنای متن را آشنایی زدایی می کند. ژانر «واژانه» نیز از این شیوه برای افزودن معنا یا معناهای ثانویه بر واحد اولیة زبانی سود برده است. «واژانه» از ژانرهای مکتب زبان شناسی فراساختارگرا در مکتب اصالت کلمه است که در خلق متن، به شکل نوشتار و دیداری تر کردن متن و پیوند آن با معنا و عاطفه متن توجه کرده است. کاربرد اشکال و چیدمان های گوناگون، بریده بریده نوشتن کلمات، تکرار کلمات در هندسه ای خاص و کاربرد انواع نشانه های شمایلی، نمایه ای و نمادین. . . از مهم ترین شیوه هایی هستند که در «واژانه» مورد استفاده قرار می گیرد تا تصاویر، صداها، شکل طبیعی گفتار و کنش بین واژگان، معنایی ثانویه علاوه بر معنای متعارف و معمول واژگان و معنای استعاری آن ها را به خواننده نشان دهد. استفادة متفاوت از شکل نوشتار و طرز چیدمان واژگان در یک نوشتار که با مراقبه ی شناور ساختار همراه باشد و فرمی از طبیعت را منطبق بر احساسی خاص دانسته تا معنایی مضاعف را القا کند بر تأثیر عاطفی و درک اندیشگی متن خواهد افزود. خواننده علاوه بر قوه ی شنوایی، می بایست قوه ی بینایی و فراتر از آن برای درک ارتباط بین واژگان در یک تصویر از سطح آگاهی برتر بهره گیرد. تا در آفرینش متن با نویسنده و شاعر دست به مشارکت بزند. در این مقاله سعی ما بر آن است که انوع هنجارگریزی ها را در متون «واژانه» مبتنی بر آثار نیلوفر مسیح بررسی کنیم.