نتایج جستجو

54689

نتیجه یافت شد

مرتبط ترین ها

اعمال فیلتر

به روزترین ها

اعمال فیلتر

پربازدید ترین ها

اعمال فیلتر

پر دانلودترین‌ها

اعمال فیلتر

پر استنادترین‌ها

اعمال فیلتر

تعداد صفحات

5469

انتقال به صفحه



فیلترها/جستجو در نتایج    

فیلترها

سال

بانک‌ها



گروه تخصصی











متن کامل


مرکز اطلاعات علمی SID1
اسکوپوس
مرکز اطلاعات علمی SID
ریسرچگیت
strs
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1394
  • دوره: 

    22
  • شماره: 

    3 (پیاپی 60)
  • صفحات: 

    546-557
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    587
  • دانلود: 

    216
چکیده: 

شبدر کوهسری یا شبدر کوهستان (Trifolium radicosum) (Boiss. & Hohen) گونه ایست علفی و چند ساله که در اقلیم سرد مدیترانه ای البرز میانی رشد می کند. استقرار این گونه در عرصه های کوهستانی سردو برف گیر، مرتفع و شیب دار، باعث حفاظت خاک عرصه مستعد فرسایش گردیده و از اهمیت منحصر بفرد مرتعی و اکولوژیک برخوردار است. شیب تند رویشگاه، تولید علوفه قابل توجه و شدت چرا باعث شده تا این گونه بشدت در معرض خطر انقراض قرار گیرد. به طوری که حفظ و نگهداری بذر و دستیابی به روش های کشت، تکثیر و استقرار گیاه از اهمیت زیادی برخوردار است. به منظور بررسی امکان نگهداری طولانی مدت بذرِ این گونه که جوانه زنی پائینی دارد (%35.67) از روش نگهداری بذر در شرایط فراسرد (Cryopreservation) یا برودت -196oC استفاده شد. برای نگهداری بذرهای T. radicosum در شرایط فراسرد از سه پیش تیمار شامل Desiccationn, PVS2 و Glycerol%30 همراه با شاهد استفاده گردید. بذرهای پیش تیمار شده به مدت یک هفته، یکماه و یکسال در شرایط -196oC (درون ازت مایع) نگهداری شدند. بذرهای پیش تیمارهای مختلف، پس از خروج از ازت مایع در شرایط آزمایشگاه و گلخانه جوانه زدند و صفات اندازه گیری شده نشان دارد که تفات معنی داری بین زمان های ماندگاری در شرایط فراسرد وجود ندارد. در صد جوانه زنی بذر در پیش تیمارهای Desiccation, Glycerol%30, PVS2 در یک هفته ماندگاری در ازت مایع به ترتیب 23.67، 21.67 و 29.33 درصد بود که تفاوت معنی داری بین پیش تیمارهای فراسردی نشان داد. تکثیر غیر جنسی این گیاه در شرایط نشان داد که تکثیر غیر جنسی این گونه از طریق ریشه از جایگاه مهمی بر خوردار است.

آمار یکساله:  

بازدید 587

دانلود 216 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1387
  • دوره: 

    15
  • شماره: 

    2 (پیاپی 31)
  • صفحات: 

    158-178
تعامل: 
  • استنادات: 

    2
  • بازدید: 

    1132
  • دانلود: 

    262
چکیده: 

یکی از مهمترین عوامل موثر در مدیریت بهره برداری از مراتع، شناخت از میزان تولید آن می باشد. از طرفی، اندازه گیری تولید بطور مسقیم مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی است. بنابراین برآورد تولید از طریق اندازه گیری عواملی که مرتبط با آن هستند می تواند مورد توجه قرار گیرد. این تحقیق با هدف بررسی رابطه تولید علوفه خشک چند گونه مهم مرتعی با خصوصیات قطر و ارتفاع در منطقه پخش سیلاب کاشمر در سال 1382 اجرا گردید. گونه های مورد مطالعه شامل گونه های بوته ای و درختچه ای بودند. جهت تعیین رابطه تولید سالانه از عوامل قطر متوسط تاج پوشش، ارتفاع و حاصلضرب این دو از روابط رگرسیونی با اندازه گیری تعداد 30 نمونه گیاه از هر گونه استفاده گردید. اندازه گیریها در زمان گلدهی کامل گونه ها انجام شد. نتایج نشان داد که بهترین عامل موثر در برآورد تولید از طریق اندازه گیری حاصلضرب قطر متوسط در رشد ارتفاعی گیاهان در سال رشد می باشد.(p<0.01). از طرفی برای گونه Poa bulbosa  قطر متوسط یقه و گونه Pdygonum avenstrum قطر متوسط تاجی رابطه مستقیم با تولید داشته اند. بطور کلی بیشتر گونه ها رابطه خطی بین تولید با عوامل قطر متوسط و یا حاصلضرب قطر در ارتفاع را نشان دادند. در حالی که برخی گونه ها از قبیل Scoriola oriontalis ،Artemisia sieberi ،Poteropyrum Olivieri   از رابطه نمایی بین تولید با حاصلضرب قطر متوسط در ارتفاع برخوردار بودند (p<0.01). شیب خط رگرسیونی در تمام گونه ها در رابطه تولید با عوامل قطر متوسط در ارتفاع مثبت بوده و بیشترین تغییرات این عوامل بر عملکرد علوفه خشک مربوط به گونه Polygonum arenastrum و Eringium bungei بود. و کمترین میزان را گونه های Launea spinosa ،Sophora pachycarpa  نشان دادند. بطورکلی این نتایج پیشنهاد می کند که جهت کاهش هزینه های نمونه گیری و اندازه گیری تولید بطور مسقیم ،می توان با اندازه گیری شاخصهای مختلف رشد در زمان مناسب و تعداد نمونه کافی میزان تولید علوفه سالانه مراتع را تخمین زد.

آمار یکساله:  

بازدید 1132

دانلود 262 استناد 2 مرجع 0
نشریه: 

مرتع

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1390
  • دوره: 

    5
  • شماره: 

    2 (پیاپی 18)
  • صفحات: 

    137-146
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    991
  • دانلود: 

    227
چکیده: 

آگاهی از تولید گیاهان مرتعی اطلاعات مناسبی از چگونگی سلامت و کارکرد اکوسیستم های مرتعی را در اختیار مدیران این اکوسیستم ها قرار می دهد. تخمین تولید گیاهان مرتعی از طریق ویژگی های مورفولوژی موجب افزایش سرعت، کاهش زمان و افزایش تعداد نمونه می شود. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین تولید گونه های Stipa hohenackeriana Trin Rupr Boiss Bromus tomentellus، Astragalus effesus، Astragalus caragana، Astragalus cyclophylus وOnobrychis gaoba  و ویژگی های مورفولوژیک آنها شامل قطر تاج، قطر یقه، محیط یقه، قطر میانه گیاه، ارتفاع گیاه، تاج پوشش گیاه با بررسی طیف وسیعی از مدل های رگرسیونی در دو سطح گونه و سطح فرم رویشی است. به این منظور از هر گیاه 30 پایه به شکل تصادفی در منطقه استپی حاشیه زاینده رود انتخاب و ویژگی های بالا در آنها اندازه گیری شد. سه گروه مدل رگرسیونی شامل مدل هایی که تنها از یک ویژگی برای برآورد تولید استفاده می کردند (مدل تک بعدی)، مدل هایی که از تلفیق چند ویژگی استفاده می کردند (مدل های دو بعدی) و مدل های رگرسیونی چندگانه استفاده شد. پس از استخراج مدل های معنی دار، عملیات اعتبارسنجی برای انتخاب بهترین مدل، از بین مدل های معنی دار انجام شد. نتایج نشان داد که هر یک از ویژگی های بررسی شده با تولید گیاهان در ارتباط مستقیم است. با این وجود هر کدام از این ویژگی ها، نوع خاصی از ارتباط را با تولید داشته و در مدل های مختلفی می توانند برآورد مناسبی از تولید داشته باشند. قطر و محیط یقه و میانگین قطر تاج بهترین برآورد را در تولید گیاهان در قالب مدل های تک بعدی داشتند و ارتفاع به عنوان ضعیف ترین ویژگی شناسایی شد. همچنین استفاده ترکیبی از چندین ویژگی شامل: محیط یقه، قطر میانه گیاه به همراه ارتفاع که تقریبی از حجم گیاه هستند برآورد بهتری را از تولید در مقایسه با مدل هایی که تنها از یک ویژگی استفاده می کردند داشت. نتایج حاکی این موضوع است که: 1) تلفیق دو یا چند ویژگی در مدل های رگرسیونی باعث افزایش کارآیی تخمین تولید می شود، 2) تخمین تولید از ویژگی های مورفولوژیک در گونه های با ساختار قامتی راست مانند B. tomentellus امکان پذیر است، در صورتی که در گیاهان طوقه ای شکل مانند A. effusus برآورد مناسبی در مقایسه با گروه قبلی به دست نمی آید.

آمار یکساله:  

بازدید 991

دانلود 227 استناد 0 مرجع 0
گارگاه ها آموزشی
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1398
  • دوره: 

    26
  • شماره: 

    1
  • صفحات: 

    205-218
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    428
  • دانلود: 

    210
چکیده: 

سابقه و هدف: علیرغم اهمیت کیفیت لاشبرگ در حفاظت و پایداری خاک، اصلاح خصوصیات شیمیایی آن، و افزایش تولید علوفه در اکوسیستم مرتع، مطالعات بسیار کمی درباره کیفیت لاشبرگ گونه های مرتعی و میزان تجزیه پذیری آنها انجام شده است؛ عمده مطالعات انجام شده در خصوص کیفیت گیاهان، محدود به کیفیت علوفه و اندام های زنده گیاهی بوده است. هدف این پژوهش، اندازه گیری و مقایسه کیفیت لاشبرگ سه گونه مرتعیArtemisia aucheri، Centaurea virgata و Scariola orientalis و بررسی رابطه آن با برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک در مراتع حاج بیگی تربت حیدریه بود. مواد و روش ها: نمونه برداری لاشبرگ به روش تصادفی-سیستماتیک بر روی سه ترانسکت به طول 200 متر با استفاده از پلات یک مترمربعی انجام شد. در هر پلات یک نمونه لاشبرگ از گونه های مورد نظر و همچنین یک نمونه خاک از عمق صفر تا 15 سانتی متری از پای بوته برداشت شد. پارامترهای مربوط به کیفیت لاشبرگ شامل فسفر (P)، پتاسیم (K)، کلسیم (Ca)، منیزیم (Mg)، فنل و لیگنین به روش استاندارد اندازه گیری شد. همچنین، متغییرهای مربوط به ویژگی های خاک شامل بافت، درصد آهک، هدایت الکتریکی (EC)، وزن مخصوص ظاهری، واکنش خاک (pH)، فسفر (P)، پتاسیم (K) و کربن آلی خاک با روش های استاندارد اندازه گیری شد. برای مقایسه کیفیت لاشبرگ گونه ها از تجزیه واریانس یک طرفه و برای تفکیک میانگین های دارای تفاوت معنی دار، از آزمون دانکن استفاده شد. رابطه بین کیفیت لاشبرگ و خصوصیات خاک با استفاده از همبستگی پیرسون بررسی گردید. یافته ها: بیشترین مقدار فسفر در لاشبرگ گونه C. virgata، بیشترین مقدار پتاسیم در لاشبرگ گونه A. aucheri و بیشترین مقدار لیگنین در لاشبرگ گونه S. orientalis بود. بیشترین مقدار فسفر، آهک، سیلت، رس، pH، کربن آلی و وزن مخصوص ظاهری در خاک پای گونه A. aucheri و بیشترین مقدار پتاسیم و شن در خاک پای گونه S. orientalis وجود داشت. میزان کلسیم لاشبرگ گونه A. aucheri با آهک خاک و مقدار منیزیم لاشبرگ با EC و pH خاک رابطه معنی دار داشت. میزان فسفر لاشبرگ در گونه C. virgata با pH خاک و همچنین مقدار پتاسیم لاشبرگ با درصد شن و سیلت خاک رابطه معنی دار داشت. میزان فسفر لاشبرگ گونه S. orientals با پتاسیم، کربن آلی، آهک، شن و سیلت خاک رابطه معنی دار داشت. نتیجه گیری: لیگنین و فنل ترکیبات شیمیایی ضد کیفیت در لاشبرگ می باشند. مقدار لیگنین در لاشبرگ سه گونه گیاهی یکسان بود ولی مقدار فنل در لاشبرگ گونه A. aucheri بیش از دو گونه دیگر بود. مقدار منیزیم و کلسیم هم در هر سه گونه یکسان بود ولی مقدار فسفر در C. virgate بیشتر از دو گونه دیگر بود. در این مطالعه، رابطه مشخصی بین ترکیبات شیمیایی لاشبرگ گونه های گیاهی و خصوصیات فیزیکی و شیمیای خاک پای بوته ها مشاهده نشد.

آمار یکساله:  

بازدید 428

دانلود 210 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1382
  • دوره: 

    10
  • شماره: 

    4 (پیاپی 13)
  • صفحات: 

    445-457
تعامل: 
  • استنادات: 

    3
  • بازدید: 

    1855
  • دانلود: 

    452
چکیده: 

مطالعات آت اکولوژی گونه های گیاهی با هدف بررسی روابط بین گیاه و عوامل زنده و غیر زنده محیطی در رویشگاه گیاه و اکوسیستم مربوط به آن انجام می گیرند. شناخت این روابط و چگونگی رفتار هر یک از گونه های مرتعی در اکوسیستم و تعامل با اجزا آن، در مدیریت علمی اکوسیستمهای مرتعی به منظور حفظ، احیا و اصلاح آنها حائز اهمیت می باشد. در این تحقیق آت اکولوژی گونه Smirnovia turkestana در شنزارهای استان اصفهان مورد مطالعه قرار گرفت. ابتدا نقشه رویشگاه و خصوصیات رویشگاهی گیاه مورد نظر، از قبیل وضعیت آب و هوایی شامل بارندگی و درجه حرارت و ویژگیهای خاک شناختی شامل بافت خاک،pH  و EC تعیین گردید. گونه های همراه با گونه مورد مطالعه و نیز چگونگی حضور آنها در رویشگاه بررسی شد. سپس در مورد فنولوژی این گونه گیاهی، نحوه تکثیر در طبیعت، سیستم ریشه، و ترکیبهای شیمیایی آن تحقیق شد و نیز بعضی از جانوران مرتبط با این گیاه جمع آوری گردید. نتایج مطالعه نشان داد که این گونه گیاهی با دامنه اکولوژیکی نسبتا محدود در شنزارهای منطقه ریگ بلند کاشان با ارتفاع 1150 متر از سطح دریا در تمام جهات شیب رویش دارد. متوسط میزان بارندگی در رویشگاه ریگ بلند 131.2 میلیمتر و متوسط درجه حرارت سالانه 7/19 درجه سانتیگراد برآورد شد. این گیاه درختچه ای است با ارتفاع 1 تا 5/1 متر که در این منطقه، شروع رشد رویشی آن در اوایل اسفند ماه است. زمان گلدهی گیاه در اردیبهشت ماه و بذردهی آن در خرداد ماه می باشد. نتایج آزمایش ترکیبهای شیمیایی نشان می دهد که با افزایش سن گیاه پروتئین خام کاهش و الیاف خام افزایش می یابد. در این گونه گیاهی اندامهای ریشه مانندی وجود دارد که در لایه سطحی خاک در عمق 20 تا 50 سانتیمتری گسترش می یابند. بر روی این اندامها، در فواصل مختلف ساقه های جدیدی ایجاد می شود. پایه هایی که به این صورت بوجود می آیند از طریق اندامهای زیرزمینی به همدیگر متصل میباشند. این گیاه از طریق بذر هم تکثیر می یابد اما، به دلیل شرایط خاص بیابان از جمله حضور بادهای شدید، رویش بذر در اغلب موارد در معرض خطر قرار می گیرد. این گونه مرتعی میتواند نقش موثری در تثبیت شنهای روان و ایجاد پوشش گیاهی مناسب در مناطق بیابانی داشته باشد.

آمار یکساله:  

بازدید 1855

دانلود 452 استناد 3 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1398
  • دوره: 

    26
  • شماره: 

    3 (پیاپی 76)
  • صفحات: 

    613-628
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    282
  • دانلود: 

    147
چکیده: 

تنوع گونه ای، از مشخصه های نشان دهنده تغییرات در مراتع است. در این راستا، ارتباط وضعیت مرتع به عنوان برآیند اقدامات مدیریتی، با تنوع گونه ای، بررسی شد. با آزمون همبستگی اسپیرمن و تجزیه واریانس یک طرفه، تغییرات مقادیر شاخص تنوع شانون-وینر تیپ های گیاهی، با وضعیت آنها آزمون شد. سپس با ترسیم منحنی های رتبه-فراونی و تطبیق مدل های توزیع فراونی، تیپ های گیاهی با تنوع بالاتر، مشخص و ارتباط آنها با وضعیت مرتع، تفسیر گردید. نتایج نشان داد، شاخص تنوع شانون-وینر با وضعیت مرتع، همبستگی معنی داری ندارد. طبقه وضعیت مرتع نیز بر مقدار تنوع، تاثیر معنی داری ندارد و هر سه طبقه وضعیت (خوب، متوسط، ضعیف) تیپ های گیاهی، از لحاظ شاخص مذکور، در یک گروه آماری قرار گرفتند. به طورکلی، روند مشخصی بین وضعیت مرتع و مقدار تنوع، مشاهده نشد. نتایج تداعی کننده آن است که بالا بودن مقادیر شاخص های عددی تنوع، دلیل بر بهبود وضعیت مرتع نیست؛ بلکه باید ترکیب گونه ای و فراوانی آنها نیز مورد بررسی قرار گیرد. ترسیم منحنی های رتبه-فراونی و تطابق مدل های توزیع فراونی، نشان داد که در تیپ های گیاهی دارای وضعیت خوب و متوسط، گونه های با فراوانی اندک، کمتر مشاهده می شود و منحنی آن دارای شیب ملایم تری نسبت به تیپ های دارای وضعیت ضعیف است، بنابراین تنوع آنها بالاتر می باشد. در اکثر تیپ های گیاهی، مدل سری هندسی تطابق داشت که نشان دهنده تیپ های گیاهی با تنوع گونه ای پائین و وضعیت ضعیف مرتع است. به طورکلی با توجه به میزان همخوانی نتایج مدل های توزیع فروانی با وضعیت تیپ های گیاهی، نتایج حاصل بر ضرورت توجه به شاخص های پارامتری تنوع گونه ای در ارزیابی سلامت مرتع، تاکید دارد.

آمار یکساله:  

بازدید 282

دانلود 147 استناد 0 مرجع 0
strs
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    2020
  • دوره: 

    10
  • شماره: 

    1
  • صفحات: 

    16-27
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    27783
  • دانلود: 

    16623
چکیده: 

This study aimed to identify the most important physical variables affecting the distribution of four Range Plant species (Tamarix aphylla, Calligonum comosum, Prosopis spicigera and Salsola rigida) habitats and to prepare potential habitat map of the species using Maximum Entropy (MaxEnt) method in Rangelands of Jiroft city, Kerman province, Iran. To this end, sampling of vegetation including species type and percent cover was conducted with a randomized-systematic method in 2015. Sample size was determined as 60 plots with a quadrat size of 25-100 m2. For soil sampling, eight profiles were dug in each habitat and samples were taken at two depths, i. e., 0– 30 and 30– 60 cm. Results indicated that the classification accuracy of the model was acceptable and soil variables including EC, percentage of lime, organic matter, moisture content and texture had the greatest effect on the distribution of the studied Plant species habitats. Correlations between the actual and predicted maps for Tamarix aphylla and Calligonum comosum habitats were at a very good level, Kappa= 0. 81 and 0. 79, respectively; for Prosopis spicigera habitat, it was at a good level, Kappa= 0. 75, and finally for Salsola rigida, it was at a moderate level, Kappa = 0. 53. These results indicate that the MaxEnt method can provide valuable information about the physical conditions of Plant habitats in arid Rangeland. Knowledge on physical characteristics of Plant habitats can be useful in determination of potential habitats and Rangeland improvement projects.

آمار یکساله:  

بازدید 27783

دانلود 16623 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1397
  • دوره: 

    32
  • شماره: 

    2 الف
  • صفحات: 

    165-176
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    518
  • دانلود: 

    210
چکیده: 

دامنه ای از محتوای رطوبت خاک که محدودیت برای رشد گیاه در ارتباط با پتانسیل ماتریک، تهویه و مقاومت مکانیکی خاک حداقل باشد، دامنه رطوبتی با حداقل محدودیت (LLWR) نامیده می شود. این پژوهش با هدف مقایسه دامنه رطوبتی با حداقل محدودیت برآورد شده به روش داسیلوا و همکاران با مقادیر محاسبه شده بر مبنای پاسخ گیاه آفتاب گردان (Helianthus Annuus L. ) (LLWRP) انجام گرفت. محاسبه در هر دو روش بر مبنای تفاضل دو حد رطوبتی بالا (θ UL) و پائین (θ LL) است. در روش اول انتخاب یا تعیین دو حد اغلب بر پایه منحنی های مشخصه رطوبتی و مقاومت مکانیکی خاک و عملاً بدون توجه به نوع و نیاز یا رفتار ویژه گیاه است. در روش دوم طبق روش پیشنهادی این پژوهش، دو حد رطوبتی بر مبنای هدایت روزنه ای گیاه در یک خاک لوم رس شنی فشرده شده در لوله هایPVC با قطر 30 و ارتفاع 70 سانتی متر (که از این به بعد گلدان نامیده شدند) در سه سطح فشردگی (جرم مخصوص ظاهری برابر 35/1، 55/1 و 75/1 مگاگرم بر متر مکعب) که به ترتیب با D1، D2 وD3 نشان داده می شوند، تعیین گردید. در هر گلدان سه بذر آفتابگردان کشت و گلدانها تا شروع مرحله گلدهی در شرایط مطلوب نگهداری شدند. در این مرحله دو چرخه متوالی تر و خشک شدن خاک اعمال و رطوبت خاک و هدایت روزنه ای نیمروز به طور منظم اندازه گیری شد. LLWRP بر مبنای رابطه بین مکش ماتریک خاک و هدایت روزنه ای گیاه محاسبه شد. نتایج نشان داد بر مبنای رفتار روزنه های آفتاب گردان جذب آب در تیمارهای D1، D2 و D3 به ترتیب از مکش های ماتریک حدود 16، 44 و 60 سانتی متر شروع و تا مکش های ماتریک 39983، 31614 و 17394 سانتی متر ادامه یافت. تفاوت قابل ملاحظه ای بین LLWR محاسبه شده با دو روش مذکور مشاهده شد. مقدار این اختلاف در تیمارهای با فشردگی بیشتر خاک، به ویژه هنگامی که حد رطوبتی بالا (θ UL) برابر مقدار رطوبت در مکش ماتریک 330 سانتی متر (LLWR330) بود، بیشتر به دست آمد. مقادیر LLWR330 برای سه تیمار D1، D2 و D3 به ترتیب148/0، 147/0 و 080/0 سانتی متر مکعب بر سانتی متر مکعب به دست آمد که به ترتیب 51، 49 و 63 درصد کمتر از LLWRP بود. این تفاوتها نشان می دهد که دو حد رطوبتی(θ ULوθ LL) در نظر گرفته شده توسط داسیلوا و همکاران برای محاسبه LLWR، نباید به طور یکسان برای همه گیاهان به کار برده شود و بر حسب پاسخ یا نیاز گیاه نیز نیاز به اصلاح دارد.

آمار یکساله:  

بازدید 518

دانلود 210 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1387
  • دوره: 

    21
  • شماره: 

    2 (پی آیند 79) در منابع طبیعی
  • صفحات: 

    72-79
تعامل: 
  • استنادات: 

    1
  • بازدید: 

    950
  • دانلود: 

    346
چکیده: 

استان ایلام با وسعت 1700000 هکتار مرتع در زاگرس مرکزی قرار گرفته و با دارا بودن اشکال متعدد توپوگرافی تحت تاثیر عوامل جغرافیایی اقلیمی قرار دارد و از آنجاییکه این عوامل بر روی پوشش گیاهی موثر هستند لذا به منظور تعیین غلظت مواد معدنی در اقالیم مختلف استان و تغییرات آن ها در طی فصل رویش، این طرح به مدت 3 سال در سطح مراتع استان اجرا گردید. ابتدا با توجه به وسعت مراتع در اقلیم های مختلف استان شامل بیابانی گرم میانی، بیابانی گرم خفیف، خشک معتدل، نیمه خشک معتدل، نیمه خشک سرد، نیمه مرطوب سرد (اقلیم 1 تا 6) به ترتیب 7، 6، 3، 4، 5 و 6 منطقه در هر اقلیم جهت نمونه برداری مشخص گردید. در هر منطقه (روستا) بصورت تصادفی 3 دامدار انتخاب و محدوده تقریبی مراتع آن ها مشخص گردید و در طول فصل چرا به فواصل تقریبا یکسان 4 بار از مراتع مربوط به هر دامدار با استفاده از کوادرات به مساحت یک متـر مـربـع نمـونه برداری به عمـل آمد. نمونه های حاصله به آزمایشگاه منتقل و مواد معدنی کلسیم، فسفر، منیزیم، پتاسیم، آهـن، منگنـز، مس و روی آن ها با استفاده از روش استاندارد A.O.A.C اندازه گیری شد. نتایج حاصله نشان داد که اختلاف میانگین خاکسترخام، پتاسیم، منگنز و مس در اقلیم های مختلف 1 تا 6 معنی دار (P<0.01) است، در حالیکه میانگین کلسیم، فسفر، منیزیم، آهن و روی در این اقلیم ها اختلاف معنی داری را نشان نداد. بالاترین مقدار پتاسیم، منگنز و مس به ترتیب مربوط به اقلیم های 4، 2 و 3 است. اختلاف میانگین کلسیم، فسفر، منیزیم، پتاسیم، آهن، منگنز، مس و روی در سالهای مختلف نمونه برداری معنی دار (P<0.01) در حالیکه میانگین خاکستر معنی دار نبود. میانگین کلسیم، منیزیم، پتاسیم، آهن و مس در اقلیم های مختلف به طور معنی داری بالاتر (P<0.01) از دامنه احتیاجات نشخوارکنندگان است، در حالیکه میانگین فسفر در محدوده میزان نیاز و مقدار عنصر روی به طور معنی داری کمتر (P<0.01) از دامنه احتیاجات نشخوارکنندگان است.

آمار یکساله:  

بازدید 950

دانلود 346 استناد 1 مرجع 2
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1385
  • دوره: 

    19
  • شماره: 

    3(پی آیند 73) در منابع طبیعی
  • صفحات: 

    103-109
تعامل: 
  • استنادات: 

    1
  • بازدید: 

    1192
  • دانلود: 

    1728
چکیده: 

مراتع استان ایلام با وسعت 1700000 هکتار سالیانه در حدود 236 هزار تن علوفه خشک تولید می نمایند که از کمیت و کیفیت مواد معدنی موجود در آنها اطلاعاتی در دسترس نیست، به منظور تعیین غلظت این مواد و تغییرات آنها در طی فصل رویش، این طرح بمدت 3 سال در سطح مراتع استان اجرا گردید. ابتدا با توجه به وسعت مراتع هر شهرستان تعداد 31 منطقه به روش تصادفی تعیین شد.در هر منطقه (روستا) به صورت تصادفی 3 دامدار انتخاب و محدوده تقریبی مراتع آنها مشخص گردید و در طول فصل چرا به فواصل تقریبا یکسان 4 بار از مراتع مربوط به هر دامدار با استفاده از کوادرات به مساحت یک متر مـربع نمونه برداری به عمل آمد. نمونه های حاصله به آزمایشگاه منتقل و مواد معدنی کلسیم، فسفر، منیزیم، پتاسیم آهـن،منگنز، مس و روی آنها اندازه گیری شد. نتایج حاصله نشان داد که اختلاف میانگین کلسیم، فسفر، منیزیم، پتاسیم و آهن در مراحل مختلف نمونه برداری معنی دار (p>0.01). در حالیکه میانگین منگنز، مس و روی در این مراحل اختلاف معنی داری را نشان نداد. اختلاف میانگین کلسیم، فسفر، منیزیم، پتاسیم، آهن و مس در سال های مختلف نمونه برداری معنی دار (p>0.01) در حالیکه میانگین منگنز و روی معنی دار نبود. میانگین کلسیم، منیزیم و مس در سال ها و مراحل مختلف نمونه برداری به طور معنی داری بالاتر (p>0.01) از دامنه احتیاجات نشخوارکنندگان است. میزان فسفر در مرحله اول و دوم بالاتر در مرحله چهارم پایین تر (p>0.01) و در مرحله سوم در دامنه احتیاجات نشخوارکنندگان قرار دارد. میانگین روی در مراحل اول، دوم و چهارم با مقدار مورد نیاز نشخوارکنندگان اختلاف معنی داری ندارد، اما در مرحله سوم به طور معنی داری پایین تر از میزان مورد نیاز این دام ها است(p>0.01) .

آمار یکساله:  

بازدید 1192

دانلود 1728 استناد 1 مرجع 2
litScript