نتایج جستجو

113

نتیجه یافت شد

مرتبط ترین ها

اعمال فیلتر

به روزترین ها

اعمال فیلتر

پربازدید ترین ها

اعمال فیلتر

پر دانلودترین‌ها

اعمال فیلتر

پر استنادترین‌ها

اعمال فیلتر

تعداد صفحات

12

انتقال به صفحه



فیلترها/جستجو در نتایج    

فیلترها

سال

بانک‌ها



گروه تخصصی





متن کامل


مرکز اطلاعات علمی SID1
اسکوپوس
مرکز اطلاعات علمی SID
ریسرچگیت
strs
نویسندگان: 

عباسی بابک

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1390
  • دوره: 

    7
  • شماره: 

    19
  • صفحات: 

    59-86
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    1034
  • دانلود: 

    288
چکیده: 

«تجربه دینی»، به عام ترین معنای آن، رخدادی درونی (انفسی) یا بیرونی (آفاقی) است که شخص از سر می گذراند؛ رخدادی که برای شخص واجد اهمیت و معنای دینی است. اما در فلسفه دین با معنای محدودتری از تجربه دینی سروکار داریم: تجربه دینی، به معنای خاص، تجربه ای است که بنا به تلقی صاحب آن، آگاهی تجربی به خداست؛ تجربه ای که شخص در آن حضور خدا (یا موجودی الوهی) را به نحو بی واسطه احساس یا ادراک می کند. «قول به اصالت تجربه دینی» را فی الجمله می توان دیدگاهی دانست که قائل به توجیه و/ یا بازسازی نظری باورهای دینی بر مبنای تجربه دینی است. در این مقاله پس از اشاره ای مختصر به زمینه و تاریخچه این رای به طرح دو معنای متفاوت قول به اصالت تجربه دینی خواهیم پرداخت. سپس ضمن گزارشی کوتاه از آرای دو موسس مهم این دیدگاه (شلایرماخر و جیمز) می کوشیم اصالت تجربه دینی را در یکی از رایج ترین - و احتمالا مهم ترین - صورتبندی های فلسفی اش، در آرای سوئینبرن و آلستون، عرضه کنیم. قول به اصالت تجربه دینی را باید واکنشی دیندارانه به نقد دین در دوره مدرن تلقی کرد. این رویکرد کوشیده است کمابیش به معیارها و ارزش های معرفتی مدرنیته، و در صدر آنها محوریت داشتن تجربه، وفادار بماند. طرفداران این رویکرد از یک طرف مرزهای مفهوم تجربه را بسط داده اند و از طرف دیگر تلقی های متفاوتی از منزلت تجربه داشته اند. توجه به این تمایزها و تفاوت های مفهومی ضمن کمک به فهم بهتر این جریان مهم فکری، قضاوت در باب این رویکرد را دقیق تر خواهد ساخت.

آمار یکساله:  

بازدید 1034

دانلود 288 استناد 0 مرجع 0
نویسندگان: 

منصوری علیرضا

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1385
  • دوره: 

    -
  • شماره: 

    46
  • صفحات: 

    141-168
تعامل: 
  • استنادات: 

    1
  • بازدید: 

    639
  • دانلود: 

    119
چکیده: 

ون فراسن تجربه گرایی سازنده را به عنوان بدیلی برای رئالیسم معرفی کرده است. اینجانب از یک طرف به بیان نقدهای وارد بر تجربه گرایی سازنده می پردازم، و از طرف دیگر، ضمن بررسی نقدهای وی بر براهین رئالیستی استنتاج بر اساس بهترین تبیین و تلفیق نظریه ها استدلال خواهم کرد که تجربه گرایی سازنده، بر خلاف ادعای وی، نمی تواند بدیل مناسبی برای رئالیسم باشد.

آمار یکساله:  

بازدید 639

دانلود 119 استناد 1 مرجع 4
نویسندگان: 

محمدی مسلم

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1389
  • دوره: 

    7
  • شماره: 

    23
  • صفحات: 

    127-144
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    1713
  • دانلود: 

    452
چکیده: 

در این پژوهش پس از تجزیه و تحلیل دو جنبه از تجربه گرایی هیوم یعنی اصالت حس و علیت انکاری، روشن شده است که پیامد پای بندی به این نظریه در عین تناقض درونی آن، حسن و قبح افعال و حقایق را صرفا یک امر اعتباری و قراردادی جلوه خواهد داد و به طور طبیعی آنها را به نسبیت و بی ثباتی خواهد کشاند. همچنین پیامد دیگر، انحصار معرفت در مشاهدات حسی نادیده و کنار گذاشتن خداباوری و دین مداری است. در پایان این جستار با توجه به خلط هیوم میان عادت و قانون علیت، نگاهی خواهد شد به حقیقت علیت در نگاه حکمای معاصر اسلامی.

آمار یکساله:  

بازدید 1713

دانلود 452 استناد 0 مرجع 0
گارگاه ها آموزشی
نویسندگان: 

قربانی قدرت اله

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1386
  • دوره: 

    3
  • شماره: 

    9
  • صفحات: 

    161-197
تعامل: 
  • استنادات: 

    1
  • بازدید: 

    3769
  • دانلود: 

    551
چکیده: 

علیت و ابعاد گوناگون آن در فلسفه اسلامی و غرب یکی از مسایل اساسی است. در غرب جدید نگرش تجربه گرایانه فیلسوفانی چون لاک، بارکلی و هیوم توانست اصل علیت را دچار مشکلات اساسی نماید که این امر به مبانی معرفت شناختی آنها در نگرش به واقعیتهای خارجی و ذهنی، یعنی اساس تجربی شناخت ارتباط داشت. از این رو این فلاسفه اصول علیت، بالاخص ضرورت علی را منکر شدند که نتیجه آن در تداوم تفکر غربی، و بالاخص پوزیتویسم، فلسفه تحلیلی و فیزیک جدید گسترش و عمومیت یافت و پیامد های ناگواری را در پی داشت. در تفکر فلسفی اسلامی، بالاخص حکمت متعالیه، علیت یک اصل فلسفی و عقلانی است که فهم دقیق و عمیق آن تنها از عهده عقل فلسفی بر می آید. و لذا بروز و ظهور آن نیز عمیق تر از تجربه، و در جهان عقلانی است. از این رو تفسیر علیت در این دیدگاه برخلاف تجربه گرایی غربی از سطح مشاهده تجربی و استقرا فراتر می رود و به یک اصل فلسفی تبدیل می گردد که در آن علت، هستی بخش و واقعیت دهنده حقیقی وجود معلول است و معلول هیچ هستی و هویتی برای خودش، سوای علت ندارد. ،ضمن اینکه در این دیدگاه رابطه علیت در وجود علت و معلول است نه در ماهیت آنها یا ظهورات خارجی شان. لذا می توان گفت نسبت معلول به علت نوعی نسبت فقر و امکان وجودی است. با این ملاحظات می توان تفسیر تجربه گرایانه فیلسوفان غرب را مورد نقد قرار داد و نشان داد که برخلاف تصور آنها علیت، صرف هم پهلویی، تقدم زمانی و دیگر روابط ظاهری میان علت و معلول خارجی نیست بکله بسیار عمیق تر از آن است و لذا با نگاه تجربی نمی توان تبیینی عقلانی و کلی از این اصل ارائه داد.

آمار یکساله:  

بازدید 3769

دانلود 551 استناد 1 مرجع 1
نویسندگان: 

جاویدی مجتبی

نشریه: 

اندیشه دینی

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1397
  • دوره: 

    18
  • شماره: 

    1 (پیاپی 66)
  • صفحات: 

    21-44
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    539
  • دانلود: 

    214
چکیده: 

هر نظریه ای در علوم انسانی تحت تأثیر مبادی روشی خود ازجمله مبادی معرفت شناختی است و از دل آن مبادی متولد می شود. پس از ظهور مدرنیته، دو جریان معرفتی اصالت عقل و اصالت تجربه به موازات یکدیگر خود را در اندیشه ی فلسفی غرب نمایان ساختند. اندیشه کیفری بکاریا، مبدع مکتب کلاسیک حقوق کیفری، از هر دو جریان تأثیر پذیرفته است. قبول اصالت فایده و سودمندی مبتنی بر بیشینه کردن لذت و کمینه کردن رنج و اصل تداعی معانی، دو نشانه ی مهم تجربه گرایی بکاریا بوده است. درمقابل، توصیه و تجویز فایده و سودمندی و همچنین توسل به قرارداد اجتماعی، حقوق طبیعی و اصل عدالت، نشانه های تأثیرپذیری او از جریان اصالت عقل است. هریک از این موارد باعث نتایج خاصی در اندیشه ی کیفری وی شده است. اندیشه های کیفری بکاریا ازنظر معرفتی بین دو جریان اصالت تجربه و اصالت عقل در نوسان است و از این جهت تابع ساختار واحد معرفتی نبوده است. به عنوان مثال، اگر بکاریا باتوجه به جریان اصالت تجربه، برای اصل فایده و سودمندی ارزش فراوانی قائل است، پذیرش سیستم قانون گذاری در او نیز باید براساس همین اصل باشد و نه توسل به قرارداد اجتماعی که به لحاظ تجربی قابل پذیرش نیست. همچنین قبول اصل فایده و سودمندی بر مبنای تجربی، با اندیشه ی حقوق طبیعی و عدالت گرایی قابل جمع نیست.

آمار یکساله:  

بازدید 539

دانلود 214 استناد 0 مرجع 0
نویسندگان: 

علی آبادی محمد

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1394
  • دوره: 

    4
  • شماره: 

    8
  • صفحات: 

    57-72
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    950
  • دانلود: 

    445
چکیده: 

اگر هر تبدیل و تحول نظام مندی یا ایجاد هر نوع گوناگونی کمال محور در صورت یک شیء را یک «جزء حرکت» از مجموعه جزء حرکت های مطرح در نظام مرکب الجزاء و البته فرایندمدار حرکت تکاملی شیء در موجودیت زمینی آن بدانیم و بنامیم، با توجه به اصل بنیادین ثبات و جاودانگی جوهره عقلانی یک شیء و ثبات و پایدار اصول یا سنت های عقلی جاودانه و تبدیل ناپذیر و تحویل ناپذیر الهی در فرایند کمال محور آفرینش جهان، این تبدیل ها و دگرگون شدن های پیدرپی و ا لبته صوری (یا همان تجلیات گوناگون و صورت مند برآمده و وجودپذیرفته از حقیقت واحده آسمانی یا علمی یک شیء) هستند که (در مجموع) تحقق بایسته و شایسته حرکت متحدالاجزاء و در وحدت شیء را در نیل به هدف مقصود (یعنی نیل به همان کامل ترین صورت از پیش تعریف و تبیین شده برای شیء در همگونی با صفات دانش بنیان الهی) محقق می سازد. این تبدیل ها و دگرگون شدن های پی درپی (و البته نظام مند و فرایندمدار) در صورت، (اگرچه در پاسخ به گوناگونی های واقع شونده و متوالی در صورت نیازهای شیء یا اشیاء موجود در عالم به یکدیگر است، ولی) خود این فرصت طلایی را به دست هنرمندان و معماران هر عصر و زمان می دهد که در پرتو نور شکوفنده و روزافزون اندیشه انسانی، به همراه دست مایه هایی از جنس علم و تکنیک و تکنولوژی که از میدان تجربه های گذشته و حال خود به همراه برمی دارند، قدمی دیگر و فراتر در بستر پیمایش «راه زنده، فرایندمدار یا تکامل محور هر چیز با مقصد همگونی با مطلق کمال» (یعنی همان «صیرورت الی الله») بردارند. در این مقاله می خواهیم این حقیقت فراموش شده قرآن بیان را دوباره رونمایی کنیم که یکی از بزرگ ترین و خدایی ترین راه کارهایی که می توانیم مشکل اسلامی نبودن معماری کشورمان را بدان واسطه کارسازی نموده و درد بی هویتی معماری مان را در بستر پیمایش راهی البته تدریج مند، آرام آرام (ولی مطمئن و نتیجه بخش) درمان کنیم، پی گرفتن دوباره «راه طبیعی یا الهی شکوفندگی» یعنی «تجربه مداری تفکرمحور و دانش بنیان» است. هدف اصلی این مقاله ارائه بیان نسبتا مشروحی از این معنای بسیار عظیم است که تجربه مداری تفکرمحور و دانش بنیان همان کارستانی است که پرورش دهنده رحمان در دل زنده و هوشمند رحم رشددهنده متصل و بهره گیرنده از رحمانیت و غفاریت دانش مدار خود (یعنی در دل زمین و عالم طبیعت) برای تحقق کامل شکوفندگی روح و عقل انسانی بر پا داشته است. در واقع امر، هندسه گوناگون شونده صورت ظاهری یا جسمانی آثار ما (در عین ثبات جوهره معنایی و سازمان تغییرناپذیر عقلانی شان)، «فرصت» و «مسیر» یا «مصیر» است که پرورش دهنده رحمان یعنی حضرت الله، آن یگانه جاری متجلی در آینه دانش های نوبه نو، برای پیمایش طریق شکوفایی و رشد مرحله به مرحله روح و اندیشه انسان تدارک دیده است، لذا عدم استفاده از فرصت زندگی و کار و تلاشی دانش بنیان و تجربه مدار در این جهان، مساوی با بیرون رفت طفل روح و اندیشه از رحم پرورش دهنده رحمان یا بریده شدن راه تغذیه تازه به تازه (یا بندناف) آن، و به تبع، محروم شدنش از جریان مستمر فکر و علم بالنده شکوفنده رحمانی و در نتیجه، بازماندن از پیمایش فرایند طبیعی رشد و بلوغ است.

آمار یکساله:  

بازدید 950

دانلود 445 استناد 0 مرجع 0
strs
نویسندگان: 

MURRAY C.J.L. | EVANS D.B.

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    2003
  • دوره: 

    11
  • شماره: 

    -
  • صفحات: 

    135-138
تعامل: 
  • استنادات: 

    407
  • بازدید: 

    14529
  • دانلود: 

    19233
کلیدواژه: 
چکیده: 

آمار یکساله:  

بازدید 14529

دانلود 19233 استناد 407 مرجع 0
نویسندگان: 

GIULIANO K.K.

نشریه: 

NURSING PHILOSOPHY

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    2003
  • دوره: 

    4
  • شماره: 

    1
  • صفحات: 

    44-52
تعامل: 
  • استنادات: 

    375
  • بازدید: 

    10524
  • دانلود: 

    14239
کلیدواژه: 
چکیده: 

آمار یکساله:  

بازدید 10524

دانلود 14239 استناد 375 مرجع 0
نویسندگان: 

پایا علی

نشریه: 

حکمت و فلسفه

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1387
  • دوره: 

    4
  • شماره: 

    2 (پیاپی 14)
  • صفحات: 

    81-109
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    863
  • دانلود: 

    110
چکیده: 

چارچوب های مفهومی کنشگران بر نوع شناخت آنان از امور تاثیرگذار است. در خصوص پدیدار علم تجربی (اعم از علوم فیزیکی، زیستی، انسانی، و اجتماعی)، هر یک از دو رهیافت رئالیستی و ضد رئالیستی تصویر متفاوتی از معرفت علمی را ترویج می کنند. این دو گروه درباره معیارهای معرفت مرتبه دوم و چارچوب های مفهومی نظریه هایی که می باید برای ارزیابی علم مورد استفاده قرار گیرد، با یکدیگر اختلاف نظرهای اساسی دارند. شماری از رئالیست ها که می توان آنها را به اعتبار دعاوی شان رئالیست- های متواضع یا حداقلی نامید، بر این نکته تاکید می ورزند که هر نظریه معتبر درباره علم تجربی می باید اولا، شماری از اهداف بنیادی و اساسی را برای علم تجربی و فعالیت علمی تعریف کند. ثانیا، مجموعه ای از قواعد متدولوژیک را پیشنهاد دهد که به شیوه ای موثر راه را برای رسیدن به اهداف تعریف شده هموار کند، و ثالثا، استدلال های معتبری ارایه دهد که روشن سازد اهداف تعریف شده و قواعد متدولوژیک پیشنهادی از بدیل هایی که در این زمینه عرضه شده اند برترند.ضد رئالیست ها مدعی اند که رویکرد آنان در قبال علم تجربی از رویکرد مورد نظر رئالیست ها موفق تر است و تصویر دقیق تری از علم و فعالیت علمی ارایه می دهد. به اعتقاد شماری از ضد رئالیست ها، هدف علم می باید عبارت باشد از دستیابی به کفایت و توانایی تجربی. این گروه تاکید می ورزند که نقش اصلی نظریه های علمی، بر خلاف آنچه رئالیست ها ادعا می کنند، دستیابی به معرفت درباره امور زیرین بنیاد نیست بلکه نقش نظریه های علمی، سازماندهی و انتظام بخشیدن به داده های تجربی و کسب معرفت در تراز پدیدارهای مشهود است.در داوری میان دو اردوگاه رقیب رئالیسم و ضدرئالیسم در علم می باید به سه پرسش اساسی توجه کرد: نخست، عالم می یابد چگونه باشد تا معرفت علمی نه تنها امکان پذیر گردد که از بالاترین شانس پیشرفت برخوردار شود؟ دوم، هدف و ساختار علم چگونه باید باشد تا آن را به فعالیتی موفق بدل سازد، یعنی معرفت مربوط به پدیدارها و امور زیرین را در اختیار آدمی قرار دهد؟ و سوم، متدولوژی چگونه باید باشد تا شانس موفقیت علم را به حداکثر برساند؟در مقاله حاضر با بهره گیری از آرا شماری از فیلسوفان علم و محققانی که به جنبه های اجتماعی علم توجه داشته اند، کوشش خواهد شد تا پاسخ هایی خرسند کننده برای پرسش های فوق ارایه شود. نکته اصلی مورد تاکید در استدلال های مقاله آن خواهد بود که نوعی رهیافت رئالیستی، که عقل گرایی نقاد را با تجربه گرایی هدفمند ترکیب می کند نه تنها به دانشمندان و افراد عادی در درک بهتر علم کمک می کند بلکه برنامه تحقیقاتی قدرتمندی برای پیشبرد بهینه علم نیز در اختیار محققان قرار می دهد.

آمار یکساله:  

بازدید 863

دانلود 110 استناد 0 مرجع 5830
نویسندگان: 

صادقی رضا

نشریه: 

آینه معرفت

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1391
  • دوره: 

    10
  • شماره: 

    32
  • صفحات: 

    1-28
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    761
  • دانلود: 

    233
چکیده: 

در چند دهه اخیر پیرامون مفهوم تبیین، پرسش های مهمی در فلسفه علم طرح شده است که بیشتر آنها تاکنون پاسخ قانع کننده ای نیافته اند. این نوشتار قابلیت های عقلگرایی را در پاسخ به این پرسش ها بررسی می کند. دیدگاه عقل گرایانه ای که محور این نوشتار است تبیین یک رویداد را مستلزم کشف علت آن می داند. استدلال اصلی این است که بیشتر مشکلات مربوط به تبیین ناشی از سیطره رویکردی تجربه گرایانه است و موفقیت رهیافت عقلی در حل این مشکلات، حتی از نگاهی عملگرایانه نیز دلیلی کافی برای لزوم بازخوانی و احیای این رهیافت به حساب می آید و چالشی جدی در برابر رهیافت تجربی است که با سیطره بر فلسفه علم، بیشتر در مساله سازی و تولید معضلات فکری و فلسفی موفق بوده است تا در ارائه راه حلی برای آنها.

آمار یکساله:  

بازدید 761

دانلود 233 استناد 0 مرجع 0
litScript