نتایج جستجو

2068

نتیجه یافت شد

مرتبط ترین ها

اعمال فیلتر

به روزترین ها

اعمال فیلتر

پربازدید ترین ها

اعمال فیلتر

پر دانلودترین‌ها

اعمال فیلتر

پر استنادترین‌ها

اعمال فیلتر

تعداد صفحات

207

انتقال به صفحه



فیلترها/جستجو در نتایج    

فیلترها

سال

بانک‌ها



گروه تخصصی










متن کامل


مرکز اطلاعات علمی SID1
اسکوپوس
دانشگاه غیر انتفاعی مهر اروند
ریسرچگیت
strs
نویسندگان: 

نشریه: 

ELEMENTS

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    2017
  • دوره: 

    13
  • شماره: 

    -
  • صفحات: 

    97-103
تعامل: 
  • استنادات: 

    454
  • بازدید: 

    14042
  • دانلود: 

    27847
کلیدواژه: 
چکیده: 

آمار یکساله:  

بازدید 14042

دانلود 27847 استناد 454 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1379
  • دوره: 

    13
  • شماره: 

    1
  • صفحات: 

    107-124
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    1243
  • دانلود: 

    133
کلیدواژه: 
چکیده: 

استراتوولکان دماوند در مراحل مختلف فعالیت خود، حالات انفجاری متعددی داشته که با توجه به نوع نهشته های پیروکلاستیک موجود در منطقه می توان سه نوع ریزشی، جریانی و موجی را بر اساس شواهد صحرایی مشخص کرد. نهشته های جریانی از نوع جریانی پامیس، جریانی اسکوریایی و جریانی بلوک و خاکستر می باشند. هر گروه از این نهشته های پیرو کلاستیک جریانی در ارتباط با یکی از سه فاز نهایی انفجاری آتشفشان دماوند می باشد.

آمار یکساله:  

بازدید 1243

دانلود 133 استناد 0 مرجع 2
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1380
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    2
  • صفحات: 

    7-14
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    1003
  • دانلود: 

    133
چکیده: 

تقویت امواج لرزه ای در محل های پوشیده از آبرفت، پدیده شناخته شده ای که بارها هنگام وقوع زمین لرزه مشاهده شده است. اندازه گیری مقدار فاکتور تقویت دامنه هم به منظور تهیه نقشه های خرد پهنه بندی، و هم به عنوان یکی از عوامل موثر در طراحی سازه ها در مناطق لرزه خیز مورد توجه است. انتخاب روشی که این کمیت را تا حد امکان نزدیک به واقعیت برآورد کند، از موضوعات مورد بحث می باشد. در این بررسی که در منطقه شهرری واقع در جنوب شرقی تهران، در محدود کوه های بی بی شهربانو، انجام گرفته کوشش در اندازه گیری این کمیت بوده است. هدف بررسی حاضر، از یک طرف مقایسه بین دو نوع موج ازنظر چشمه مولد ارتعاشات است، بدین معنی که در نوبت نخست داده ها مربوط به ارتعاش های حاصل از انفجار دینامیت و در نوبت بعدی داده های مربوط به ارتعاش های ناشی از میکروترمورها بوده است. از سوی دیگر مقایسه بین دو روش در پردازش داده ها یعنی روش ناکامورا و روش ایستگاه مرجع صورت گرفته است. نتیجه این بررسی را به این صورت می توان خلاصه کرد که:هم در مورد انفجار و هم در مورد میکروترمورها، فاکتورتقویت دامنه به دست آمده روش ناکامورا بزرگ تر از فاکتور به دست آمده از ایستگاه مرجع است. و از طرف دیگر، هم در مورد روش ناکامورا و هم در مورد روش ایستگاه مرجع فاکتور تقویت دامنه به دست آمده از امواج ناشی از انفجار، بزرگ تر از فاکتور تقویت دامنه به دست آمده از امواج میکروترمورهاست. فاکتور های تقویت دامنه انداز گیری شده در شکل های 1 تا 7 این مقاله نشان داده شده است.

آمار یکساله:  

بازدید 1003

دانلود 133 استناد 0 مرجع 0
گارگاه ها آموزشی
نویسندگان: 

AMINIZADEH BAZANJANI MOHAMMAD REZA | AGHAMOLAIE IMAN | LASHKARIPOUR GOLAMREZA | GHAFOURI MOHAMMAD

نشریه: 

GEOPERSIA

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    2015
  • دوره: 

    5
  • شماره: 

    1
  • صفحات: 

    45-54
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    81492
  • دانلود: 

    30354
چکیده: 

This research was performed to determine the efficiency effect of sedimentary environment of Kerman City area on soil structure by comparing natural and reconstituted consolidation curves. In this regard, four different criteria such as sensitivity strength, stress sensitivity, Schmertman criteria and the result of the uniaxial compression test were used. The base of these criteria is to compare the results of natural and undisturbed soil consolidation tests. The position of undrained shear strength of Kerman City soils in Iv-Su space was located on the left side of the intrinsic strength line and this confirms that the stress sensitivity of soils is less than the unit. Therefore, the soils in the city subzone are mostly over consolidated, and cementation and chemical bonds have not developed. The swelling sensitivity of fine grained soils based on Schmertman criteria are often less than 2 or slightly larger than 2.5 indicating that the soils of Kerman City subzones have underdeveloped swelling sensitivity due to poor cementation.

آمار یکساله:  

بازدید 81492

دانلود 30354 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1381
  • دوره: 

    2
  • شماره: 

    4-3
  • صفحات: 

    97-114
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    768
  • دانلود: 

    133
کلیدواژه: 
چکیده: 

گسل کوهبنان در حاشیه جنوب غربی کوچک قاره ایران مرکزی در بین بلوک طبس و بلوک یزد از شمال غربی کرمان تا شمال غربی بهاباد واقع در شرق بافق با طول 300 کیلومتر و امتداد شمال غربی جنوب شرقی ادامه دارد. این گسل یکی از لرزه خیزترین روندهای ساختاری در استان کرمان و شرق بافق یزد به شمار می آید. آخرین فعالیت لرزه ای مهم آن در تاریخ 81.1.12 با Ms=4.3 در قطعه شمال غربی ده زوییه این گسل اتفاق افتاد گسل فعال کوهبنان به صورت قطعات جدا از هم شکل گرفته است که حرکت در قطعات جنوب شرقی و میانی آن راستا لغز راست بر با مولفه معکوس و در قطعات شمال غربی آن راستا لغز راست بر با مولفه عادی در پلیو - کواترنری بوده است. مطالعه مخروط افکنه ها در دشت زرند، طغرل جرد و بهاد باد نشان می دهد که تشکیل، توسعه و ریخت شناسی این مخروط افکنه ها تحت تاثیر فعالیت زمین ساختی قطعات گسل کوهبنان واقع در پیشانی رشته کوههای کرمان - کوهبنان و رشته کوه های غربی دشت بهاباد بوده است. در حاشیه شرقی دشت زرند چندین مخروط افکنه در کنار هم به صورت پیوسته به هم و با هم پوشانی جانبی در مجاور قطعات گسلی تیکدر - چور چوییه، خانوک، ریگ آباد - داوهویه، اپانک - سرباغ، گیسک، در تنگل، ده زوییه و شمال غربی ده زوییه تشکیل شده است. راس مخروط ها هیچ پیشرفتگی به سمت جبهه کوهستان نشان نمی دهد و جوان ترین بخش مخروط ها نزدیک به راس آنها می باشد. در سطح مخروط ها مناطق فعال و غیر فعال و گاها بریدگی عمیق ایجاد شده است. نیمرخ طولی قطعه ای و گاهی با شیب کاهش یابنده، نیمرخ عمقی گوه ای باحداکثر ضخامت مخروط در مجاورت قطعات گسلی و یا عدسی شکل، ساختمان داخلی غالبا دفن شده و کمتر فلسی و گاهی متداخلی، مجرای اصلی و کناری و حاشیه ای، جور شدگی ضعیف، درشت شدن رسوبات به طرف بالا درمقطع قایم از مشخصات دیگر این مخروط افکنه ها می باشد. در رسوبات نیمه سخت شده مخروط افکنه های خانوک، سرباغ، ده زوییه شمال غربی ده زوییه شکستگی های نو زمین ساختی آشکار مشاهده می شود. در حاشیه شرقی شهر دشت طغرل جرد و حاشیه غربی دشت بهاباد در مجاورت قطعات گسلی طغرال جرد، عباس آباد، درگز - گودگز، جنوب شرق گوار، فخر آباد، حسین آباد، و کوه سرخ نیز چندین مخروط افکنه در کنار هم به صورت پیوسته و با همپوشانی جانبی تشکیل شده است که در راس آنها هیچ پیشرفتگی به سمت جبهه کوهستان ندارد و یک آبراهه اصلی به سطح آنها وارد می شود. مجرای اصلی آنها حاشیه ای و کناری بوده و فعال و غیر فعال و بریدگی های عمیق در سطح مخروط ها ایجاد شده است. در رسوبات مخروط افکنه های فخر آباد، خوش آباد و حسین آباد شکستگی های نوزمین ساخت آشکار مشاهده می شود. براساس ریخت شناسی سطحی، تغییرات عمقی و ساختمان داخلی مخروط افکنه ها نتیجه می شود که:1) در اثر فعالیت نوزمین ساختی قطعات گسلی کوهبنان واقع در حد کوه و دشت در حین تشکیل مخروط افکنه ها، پیشانی کوهستان به طور متناوب بالا رفته است و یا محدوده کوهپایه پایین رفته است و تواما با آن کوهستان یک جابه جایی راست بر نیز نسبت به دشت داشته است.2) قطعات گسلی خانوک، ریگ آباد، گیسک، در تنگل، اپانگ - سرباغ، شمال غربی ده زوییه و فخر آباد فعال ترین قطعات در زمان تشکیل مخروط افکنه ها و بعد از آن بوده اند.

آمار یکساله:  

بازدید 768

دانلود 133 استناد 0 مرجع 1
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1385
  • دوره: 

    14
  • شماره: 

    2
  • صفحات: 

    383-394
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    949
  • دانلود: 

    214
چکیده: 

نمونه های مورد مطالعه در این کار پژوهشی، با استفاده از روشهای میکروسکوپی، ریزگمانه، پرتو ایکس (دبای - شرر) مورد مطالعه قرار گرفته اند. نمونه ها به صورت لوله ای باریک با ساختار منطقه ای بودند که از محور مرکزی به سمت پوسته به ترتیب زون های ایزوکوبانیت، کالکوپیریت، بورنیت، و سولفیدهای مس را شامل می شود. برای اولین بار، در زون سولفیدهای مس نهشته های سولفیدی دوران ما، فاز چارگوشی Cu2S مشاهده شد. فاز چارگوشی Cu2Sکه کالکوزیت ناپایدار است، فقط در فشار بیش از 0.8 کیلوبار و دمای بیش از 102oC می تواند پایدار باشد. فرم چارگوشیCu2S در نمونه های مورد مطالعه همراه مخلوط کالکوزیت - ژارلئیت و در نمونه دیگر با مخلوط کالکوزیت-بورنیت مشاهده و ترکیب شیمیایی میانگین آن به صورت Cu2.02S تعیین شد. احتمالا پیدایش این فاز ناپایدار در نهشته های گرمابی جوان که در دمای 350-250oC شکیل می شوند، امری غیر عادی نیست، ولی پس از فعالیت گرمابی و کاهش دما به تدریج به فازهای پایدارتر تبدیل می شود. بررسی دودکش های قدیمی تر نشان می دهد که هیچگونه اثری از فاز چارگوشی در آنها مشاهده نمی شود.

آمار یکساله:  

بازدید 949

دانلود 214 استناد 0 مرجع 0
strs
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    2018
  • دوره: 

    7
  • شماره: 

    1
  • صفحات: 

    22-26
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    21646
  • دانلود: 

    19711
چکیده: 

Introduction: Up to 10% of lupus nephritis (LN) do not show IgG deposition of immunofluorescence (IF). Our rationale is to find out whether there is any significant difference in clinical presentation and histopathological findings in both groups of patients. Objectives: To compare clinical and histopathological findings in patients with LN having IgG DEPOSITS versus patients without IgG DEPOSITS in renal biopsies. Patients and Methods: Two groups of IgG positive and IgG negative were made and their details were recorded. Data were analyzed by SPSS 20. Fischer’ s exact test was applied to determine significance of above mentioned clinical and laboratory findings with/without IgG DEPOSITS in renal biopsies. Results: Fischer’ s exact test results’ for all variables was as follows; M: F ratio was 0. 5, edema 0. 10, deranged RFT 0. 3, hematuria 0. 10, proteinuria 0. 4, anti-double stranded DNA antibody 0. 3 and anti-nuclear antibody 0. 5. The P values of LN were class II 0. 003, class III 0. 8 and class IV 0. 3. These findings show that groups with no IgG DEPOSITS on IF, present with milder clinical disease. Conclusion: There was a marginal significant P value for hematuria, edema and LN class II, pointing towards the fact that relatively milder disease in IgG negative group as compared to IgG positive group.

آمار یکساله:  

بازدید 21646

دانلود 19711 استناد 0 مرجع 0
نشریه: 

علوم زمین

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1390
  • دوره: 

    21
  • شماره: 

    81
  • صفحات: 

    101-114
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    926
  • دانلود: 

    240
چکیده: 

کانسارهای رگه ای گرمابی و مس پورفیری گسترش چشمگیری در واحدهای آتشفشانی ائوسن منطقه شهر بابک دارند. در این مقاله، الگوهای ساختاری، ارتباط میان این عناصر با جایگیری دایک ها و تشکیل کانسارهای رگه ای گرمابی و مس پورفیری در این منطقه مطالعه شده است. بررسی تصاویر ماهواره ای و مشاهدات صحرایی، سه روند گسلی WNW-ESE،  N-Sو NE-SW چیره را در منطقه مشخص می سازد. گسل های با روند WNW-ESE و N-S، با سازوکار عادی و گسل های با روند NE-SW، با سازوکار راستالغز چپ گرد با مولفه عادی در منطقه، فراوانی قابل توجهی دارند. دو روند WNW-ESE (T2) و N-S (T1) برای دایک ها قابل تشخیص است که از روند شکستگی های ناحیه ای در منطقه پیروی می کند. الگوی رگه های کششی و رگه های پرچم سه گوش که ارتباط مستقیم با تنش ناحیه ای دارند، سامانه درزه های کششی، دایک ها و گسل های عادی، حضور یک سامانه کششی چیره را در منطقه نشان می دهد. از سوی دیگر تغییر روند تنش اصلی (σ1) از NE-SW به N-S، وجود چرخش را اثبات می کند. چرخش در یک سامانه ترافشاری باعث ایجاد ساختارهای کششی شده است و ساختارهای کششی فضای مناسب را برای حرکت سیال های کانه دار و جایگیری کانسارهای رگه ای چندفلزی و مس پورفیری در شمال خاور شهر بابک فراهم کرده اند.

آمار یکساله:  

بازدید 926

دانلود 240 استناد 0 مرجع 0
نویسندگان: 

Kumawat Devesh | Padhy Srikanta K. | KUMAR VINOD

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    2021
  • دوره: 

    16
  • شماره: 

    2
  • صفحات: 

    187-194
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    11040
  • دانلود: 

    3530
چکیده: 

Purpose: To describe the multimodal imaging (MMI) features of subretinal drusenoid DEPOSITS (SDD) in Indian population. Methods: Patients diagnosed to have SDD from January 2016 to December 2018 at our tertiary care center were recruited. The diagnosis of SDD was made on the basis of MMI consisting of a combination of color fundus photography (CFP), optical coherence tomography (OCT), red-free (RF) imaging, blue autofluorescence (BAF), and near-infra red reflectance (NIR) imaging. The morphological type and distribution of SDD and the associated retinal lesions were reviewed. Results: Twenty-three patients with SDD were included. The mean age of the patients was 68. 1 ± 12. 2 years. SDD were noted in 77. 8% of eyes clinically (n = 35/45) and could be detected in 100% of these eyes with OCT. The morphology of SDD was nodular in 65. 7% of eyes (n = 23/35), reticular in 5. 7% (n = 2/35), and mixed pattern in the remaining cases. BAF and NIR showed hyporeflective nodular lesions often with a target configuration. The location was commonly in the perifoveal area, mostly involving the superotemporal quadrant (74. 3%, n = 26/35). Associated retinal lesions were type-3 neovascularization or retinal angiomatous proliferation in 17. 1% (n = 6/35), disciform scar in 11. 4% (n = 4/35), type-1 neovascularization in 8. 5% (n = 3/35), and geographic atrophy in 5. 7% (n = 2/35) of eyes. The mean subfoveal choroidal thickness was 186. 2 ± 57. 8 µ m. Conclusion: SDD commonly have a nodular morphology and their identification often requires confirmations with OCT. Advanced age-related macular degeneration features are frequently present in eyes with SDD and the fellow eyes.

آمار یکساله:  

بازدید 11040

دانلود 3530 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1392
  • دوره: 

    13
  • شماره: 

    43
  • صفحات: 

    1-17
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    1402
  • دانلود: 

    484
چکیده: 

حوضه رودخانه زاب کوچک بویژه در ارتفاعات غربی و شمالی در دوره های یخبندان قلمرو فعالیت یخچالی بوده و آثار کاوشی این یخچال ها به صورت سیرک ها و دره های یخچالی برجای مانده است. اثر دیگر یخچال ها در این حوضه ته نشین شدن نهشته های یخچالی بر روی دامنه ها و بستر رودها می باشد که امروز سبب وقوع حرکات دامنه ای می شود. این پژوهش بر اساس نقشه های توپوگرافی 1:50000، داده های راداری سنجنده Aster با پیکسل های 30 متری، تصاویر LISS III و Pancromatic از ماهواره IRS هند، داده های اقلیمی سال های 1387-1365، محدوده نهشته های یخچالی تعیین گردید و سپس عوامل موثر در ناپایداری این نهشته های شناسایی شد. برای به دست آوردن شرایط ترکیب مناسب لایه ها در پهنه بندی ناپایداری ها از روش ترکیب وزنی استفاده شده است؛ زیرا در این روش امکان استفاده از متغیرهای ناهمسان، مقایسه آن ها و همچنین ارائه ضریب برای هر کدام از متغیرها وجود دارد. نتایج این تحقیق نشان داد که در حوضه زاب کوچک پتانسیل بالایی در ناپایداری دامنه ای وجود دارد. قلمرو با ناپایداری زیاد و خیلی زیاد بر دامنه های سیرک های یخچالی و دره های منتهی به این سیرک ها قرار دارد. همچنین تراس های به وجود آمده در حواشی دره های رود بستر ناپایداری دارد. بویژه در تراس های برجای مانده در ارتفاع 1600 متری در روستای سیلوه و بالادست آن در نزدیکی روستای زیوکه و ماشکان که از نهشته های یخچالی می باشند، بیشتر مساحت ناپایدار منطقه را تشکیل داده است. مخروطه افکنه ها و تراس های رودخآن های این حوضه امروزه در معرض تغییرات شدید قرار گرفته است. ماهیت نهشته های یخچالی از یک طرف و تحریک پذیری آن ها از طریق فعالیت های اقتصادی انسان از طرف دیگر، شرایط مخاطره آمیزی را ایجاد نموده است، به طوری که زمین های کشاورزی که روی تراس ها به وجود آمده دچار رانش هستند. ریزش های متعدد در دره های حاشیه جاده اتفاق افتاده است که در هنگام بارندگی، جلوی آب و مواد همراه را تا اندازه ای سد می کند و طغیان ناگهانی آب ها می تواند جاده ارتباطی و پل های آن را تهدید کند. مراکز پرورش ماهی و سکونتگاه های روستایی ساخته شده در کنار رودخانه و روی نهشته های سست یخچالی در معرض خطر ناپایداری زمین قرار دارند.

آمار یکساله:  

بازدید 1402

دانلود 484 استناد 0 مرجع 8
litScript