نتایج جستجو

388

نتیجه یافت شد

مرتبط ترین ها

اعمال فیلتر

به روزترین ها

اعمال فیلتر

پربازدید ترین ها

اعمال فیلتر

پر دانلودترین‌ها

اعمال فیلتر

پر استنادترین‌ها

اعمال فیلتر

تعداد صفحات

39

انتقال به صفحه



فیلترها/جستجو در نتایج    

فیلترها

سال

بانک‌ها


گروه تخصصی









متن کامل


مرکز اطلاعات علمی SID1
اسکوپوس
دانشگاه غیر انتفاعی مهر اروند
ریسرچگیت
strs
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    2022
  • دوره: 

    28
  • شماره: 

    10
  • صفحات: 

    74-80
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    2417
  • دانلود: 

    21784
چکیده: 

Background & Aims: Thiamine (vitamine B1) serves as a cofactor for several enzymes involved in carbohydrate catabolism such as pyrovate dehydrogenase and transketolase and alfa-ketoglutarate. thiamine and related vitamine may improve the outcome in children with type 1 diabetes mellitus. Thiamine is absorbed efficiently in the gastrointestinal tract. adequate thiamine intake can be achived with a a varied diet that includes meat and enriched or whole _grain cereals. thiamine is water soluble and heat labile. The requirement of thiamine is increased when carbohydrates are taken in large amounts and during periods of increased metabolism, suc as diseases. thiamine deficiency is common in children with diabetic ketoACIDOSIS (DKA) and treatment of diabetic ketoACIDOSIS may exacerbate this deficiency. To prevent the complications of thiamine deficiency, ketoACIDOSIS caused by diabetes must first be eliminated and then, if metabolic ACIDOSIS persists, other factors affecting this process must be addressed. Due to the importance of the subject and the limited studies that have been done to measure the serum level of thiamine, especially in children and adolescents with diabetes, we found the serum level of this vitamin in two groups of children and adolescents with diabetic ketoACIDOSIS and diabetic patients without diabetic ketoACIDOSIS. Methods: This quasi-experimental study was performed by case-control method. The case group consisted of 30 patients with diabetic ketoACIDOSIS who referred to aAliasghar children hospital which is subset of Iran university of medical science in Tehran city for one year. The control group consisted of 30 patients from diabetic patients without ketoACIDOSIS referred to this hospital. The most important inclusion criteria for case group in this study was: age under eighteen years, diabetic ketoACIDOSIS with polyuria and polydipsia, ph under 7. 3, fasting blood sugar above 250 milligram in deciliters, keton in urine and not taking treatment for example intravein therapy and insulin infussion before admission in Ali asghar hospital and inclusion criteria for control group was diabetic patients without symptom and sign of ketoACIDOSIS. At the time of admission, blood samples were taken from patients with diabetic ketoACIDOSIS and evaluated for blood gas indices including HCo3, PCo2, pH, determination of serum levels of thiamine, sodium, potassium, hemoglobin, blood sugar, lactate and HbA1C. Serum thiamine levels were also measured in patients without diabetic ketoACIDOSIS. For determine of serum levels of thiamine in two groups the samples of whole blood were froze in under 70 degrees centigrade and sent to the lab then measured serum levels of thiamine by HPLC method. After admission of patients, initial measures for the treatment of diabetic ketoACIDOSIS including hydration with isotonic fluids, insulin injection at a rate of 0. 1 Unit / Kg / hr were performed according to the same protocol for all patients in the case group. All demographic information of patients in both groups along with the results of laboratory tests and patients' consciousness status scores were recorded in information forms for each patient and analyzed and evaluated using SPSS software version 23. Results: According to the research finding in fifty percent of all patients of our study including diabetic ketoACIDOSIS patients and nondiabetic ketoACIDOSIS patients the serum level of thiamine was low. In this study 56. 7 percent. of patients with diabetic ketoACIDOSIS had thiamine deficiency at the time of admission and in patients without diabetic ketoACIDOSIS 43. 3 percent had thiamine deficiency In the present study, the serum level of thiamine at the time of admission in patients with diabetic ketoACIDOSIS was significantly lower than patients in the control group. HbA1c levels were also significantly higher in diabetic ketoACIDOSIS patients than in controls. Also, serum thiamine level in patients with diabetic ketoACIDOSIS had a statistically significant relationship with HbA1c level. It means that poor control blood sugar is accompany with lower serum level thiamine. The present study is the first study that investigate serum level of thiamine in type one diabetic children and relation of it with HbA1C. Also results of this research show that diabetic ketoACIDOSIS treatment worse the thiamine deficiency. There was no statistically significant relationship between serum thiamine level in diabetic ketoACIDOSIS patients with lactate level, ketoACIDOSIS severity, Hemoglobin, Blood sugar, sodium, potassium, and Blood urea nitrogen. The results showed that there was no statistically significant relationship between serum thiamine level in patients with diabetic ketoACIDOSIS and age, sex, severity of diabetic ketoACIDOSIS, history of diabetic ketoACIDOSIS and duration of symptoms. Conclusion: The results of the present study showed that the treatment of diabetic ketoACIDOSIS exacerbates thiamine deficiency in these patients. Although the relationship was not statistically significant, a decrease in thiamine levels was observed. Therefore, it is recommended to consider thiamine supplements in children with diabetic ketoACIDOSIS. On the other hand, the weaker the blood sugar controls, the lower the thiamine level. Therefore, it is recommended that due to the side effects of thiamine deficiency in diabetic patients, all of these patients be encouraged to eat a healthy diet include foods containing thiamine in the diet for example fish, poultry, rice, oat.

آمار یکساله:  

بازدید 2417

دانلود 21784 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1399
  • دوره: 

    27
  • شماره: 

    5
  • صفحات: 

    141-152
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    348
  • دانلود: 

    135
چکیده: 

زمینه و هدف: اگرچه میزان عوارض و مرگ ومیر پس از جراحی قلب کودکان در طی دهه های اخیر به صورت چشمگیری کاهش یافته است. ولی سندرم برون ده قلبی پایین (LCOS) همچنان به عنوان یکی از عوارض شایع جراحی قلب کودکان مطرح می باشد و در 25% کودکانی که تحت عمل جراحی قلب قرار می گیرند دیده می شود. عوارض LCOS شامل مدت زمان طولانی اینتوباسیون-مدت زمان طولانی بستری در بیمارستان و افزایش ریسک ایجاد عفونت و در نهایت مرگ می باشد. اصول کلی درمان LCOS عبارت است از: کنترل صحیح پره لود قلب و تنظیم صحیح دستگاه تهویه مکانیکی به همراه استفاده از داروهایی که به طور همزمان اثرات اینوتروپیک مثبت و کاهنده مقاومت عروق سیستمیک و ریوی را دارند (Inodilators). روش کار: ما مطالعات مختلفی راجع به اثرات داروهای قلبی در LCOS به ویژه پس از عمل جراحی قلب کودکان مورد بررسی قرار دادیم. یافته ها: مطالعات اخیر نشان داده اند که LCOS با افزایش مقاومت عروق ریوی و سیستمیک ارتباط دارد. بنابراین دارو هایی که علاوه بر بهبود انقباض قلب و خاصیت اینو تروپیک بتوانند به طور همزمان مقاومت عروق ریوی و سیستمیک و کرونری را کاهش دهند (داروهای Inodilators) کلید اصلی پیشگیری و درمان LCOS می باشند. Milrinone (مهارکننده فسفو دی استراز تیپ 3) و Levosimendan (حساس کننده کاردیومیوسیت ها به کلسیم) دو داروی اصلی اینو دیلاتور هستند که در حال حاضر برای پیشگیری و درمان LCOS بعد از انجام جراحی قلب استفاده می شوند. تجویز Levosimendan نه فقط بعد از عمل جراحی قلب بلکه در حین جراحی قلب و حتی قبل از جراحی قلب برای کودکانی که در خطر بالای ایجاد LCOS بعد از جراحی قلب هستند، مفید است. نتیجه گیری: Levosimendane همانند Milrinone در جلوگیری از ایجاد LCOS موثر بود.

آمار یکساله:  

بازدید 348

دانلود 135 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1398
  • دوره: 

    29
  • شماره: 

    2
  • صفحات: 

    117-129
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    572
  • دانلود: 

    184
چکیده: 

زمینه مطالعاتی: این آزمایش به منظور بررسی اثرات تعداد وعده های خوراک دهی بر رفتارهای تغذیه ای، تولید و ترکیب شیر گاوهای شیرده براون سوئیس انجام شد. روش کار: تعداد 20 رأس گاو شیری نژاد براون سوئیس با میانگین تولید شیر 2/5 ± 56/26 کیلوگرم و متوسط روزهای شیردهی 24 ± 95/44 تحت شرایط یکسان در قالب یک طرح کاملاً تصادفی در دو دوره 25 روزه با دو تیمار آزمایشی انتخاب گردید. تیمارهای آزمایشی شامل 1) تحویل خوراک دو بار در روز در ساعات 8 صبح و 8 شب و 2) تحویل خوراک سه بار در روز در ساعات 8 صبح، 4 بعدازظهر و 12 نیمه شب بود. هر دوره آزمایش شامل 21 روز عادت دهی و چهار روز نمونه گیری از رفتارهای تغذیه ای، تولید و ترکیبات شیر و باقی مانده خوراک بود. نتایج: نتایج نشان داد که فعالیت خوردن (بصورت دقیقه در روز) و نیز در طول 90 دقیقه ابتدایی بعد از تحویل خوراک (بصورت دقیقه)، کل فعالیت نشخوار و نشخوار بصورت خوابیده، کل فعالیت جویدن، با افزایش دفعات خوراک دهی بصورت معنی داری افزایش یافت (05/0>P). همچنین درصد پروتئین، نیتروژن کازئینی و پروتئین حقیقی شیر، درصد پروتئین خام خوراک باقی مانده در آخور، تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت و با افزایش دفعات خوراک دهی بصورت معنی داری افزایش یافت (05/0>P). درصد اوره شیر، درصد انتخاب از اجزای الک 18/1 میلی متری و درصد فیبر نامحلول در شوینده خنثی (NDF) خوراک باقی مانده در آخور با افزایش دفعات خوراک دهی از دو به سه بار در روز بصورت معنی داری کاهش یافت (05/0>P). نتیجه گیری نهایی: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد؛ افزایش دفعات خوراک دهی می تواند باعث بهبود عملکرد حیوان در فعالیت نشخوار و جویدن گردد و مصرف انتخابی اجزای خوراک را نیز کاهش دهد.

آمار یکساله:  

بازدید 572

دانلود 184 استناد 0 مرجع 0
گارگاه ها آموزشی
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1397
  • دوره: 

    28
  • شماره: 

    4
  • صفحات: 

    83-98
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    381
  • دانلود: 

    181
چکیده: 

زمینه مطالعاتی: بررسی رفتار تغذیه ای گوساله های ماده هلشتاین. هدف: جهتبررسی اثرات متقابل فضای آخور و اندازه ذرات علوفه برروی ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه، ضریب تبدیل خوراک و شدت مصرف خوراک در ساعت های متوالی پس از خوراکدهی در گوساله های ماده هلشتاین در حال رشد در پژوهش حاضر انجام شد. روش کار: این آزمایش روی 40 راس گوساله ماده هلشتاین با میانگین سنی 12-8 ماه و میانگین وزن 8/32± 6/295 کیلوگرم در قالب طرح چرخشی فاکتوریل با چهار تیمار، چهار دوره و چهار بهاربند به طوریکه 10 راس گوساله به هر تیمار در داخل هر بهاربند اختصاص داده شد بود، انجام گرفت. تنها تفاوت جیره ها در اندازه قطعات علوفه (یونجه و کاه) بود. تیمار ها در این آزمایش شامل 1) تیمار با 24 سانتی متر فضای آخور و میانگین اندازه ذرات علوفه 3 سانتی متر (24/ریز)، 2) تیمار با 24 سانتی متر فضای آخور و میانگین اندازه ذرات علوفه 6 سانتی متر (24/درشت)، 3) تیمار با 48 سانتی متر فضای آخور و میانگین اندازه ذرات علوفه 3 سانتی متر (48/ریز)، 4) تیمار با 48 سانتی متر فضای آخور و میانگین اندازه ذرات علوفه 6 سانتی متر (48/ درشت) بود. نتایج: نتایج این مطالعه نیز تاییدی بر وجود همزمانی در رفتار مصرف خوراک در گوساله های در حال رشد می باشد بطوریکه طی 2 ساعت اولیه پس از عرضه خوراک، گوساله ها 50-45 درصد ماده خشک مصرفی روزانه را مصرف می نمایند. همچنین مقدار ماه خشک مصرفی روزانه برای خوراک های حاوی علوفه با اندازه ذرات ریز در مقایسه با خوراک های حاوی علوفه با اندازه ذرات درشت بیشتر بوده است. نتیجه گیری نهایی: اینکه می توان از اندازه ذرات علوفه در جیره گوساله های ماده هلشتاین در حال رشد به عنوان ابزاری برای کنترل ماده خشک مصرفی و اقتصادی تر نمودن هزینه خوراک در این دسته از دام ها استفاده نمود.

آمار یکساله:  

بازدید 381

دانلود 181 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1398
  • دوره: 

    11
  • شماره: 

    4
  • صفحات: 

    425-436
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    387
  • دانلود: 

    272
چکیده: 

آزمایشی طی دو مرحله با هدف بررسی ظرفیت و شاخص ارزش بافری برخی ترکیبات بافری و آلکالایزری بومی و تأثیر آن ها بر فراسنجه های تخمیر و هضم شکمبه ای در شرایط برون تنی انجام شد. نمونه های مختلف اکسید منیزیم، کربنات منیزیم و بنتونیت سدیم از معادن بومی استان خراسان جنوبی و یک نمونه بیکربنات سدیم به عنوان رایج ترین بافر مورد استفاده در تغذیه دام تهیه شد. در مرحله اول pH، ظرفیت بافری و شاخص ارزش بافری نمونه ها و در مرحله دوم فراسنجه های تخمیر و تولید گاز با دو سطح یک و سه درصد از نمونه های منتخب و در روش کشت ثابت شکمبه ای اندازه گیری شد. نتایج بدست آمده از مرحله ی اول نشان داد که بیشترین مقدار pH، ظرفیت بافری و شاخص ارزش بافری مربوط به نمونه های اکسید منیزیم بود که با سایر نمونه ها اختلاف معنی دار آماری داشت. در مرحله دوم آزمایش بیشترین مقدار تولید گاز پس از 96 ساعت انکوباسیون مربوط به سطح 3 و 1 درصد بیکربنات سدیم و کربنات منیزیم، و کمترین مقدار مربوط به سطح 3 درصد اکسید منیزیم بود. بالاترین مقدار pH و ماده خشک ناپدید شده پس از 24 ساعت انکوباسیون به ترتیب در سطح 3 درصد اکسید منیزیم و سطح 1 درصد کربنات منیزیم مشاهده شد. علاوه بر این ترکیبات مورد آزمایش بر غلظت نیتروژن آمونیاکی در طول 24 ساعت انکوباسیون تأثیری نداشتند. بطور کلی نتایج این پژوهش بیان می کند که ترکیبات آلکالایزری و بافری بومی، به لحاظ ویژگی های بافری تفاوت های زیادی داشته و نمونه های کربنات منیزیم بدون داشتن ظرفیت بافری بالا قادرند قابلیت هضم را بهبود ببخشند.

آمار یکساله:  

بازدید 387

دانلود 272 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1397
  • دوره: 

    28
  • شماره: 

    1
  • صفحات: 

    51-64
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    2537
  • دانلود: 

    156
چکیده: 

زمینه مطالعاتی: طول عمر تولیدی و ماندگاری گاوهای شیری در گله، از مهمترین موضوعات در پرورش گاو شیری می باشد که اخیراً مورد توجه بیشتری قرار می گیرد. هدف: در این مطالعه، از رکوردهای طول عمر و حذف گاوهای هلشتاین ایران برای بررسی دلایل حذف و سازه های مؤثر بر آن و نیز تعیین تابع توزیع بقاء استفاده شد. روش کار: داده های 971428 رأس گاو هلشتاین مربوط به 3872 گله که توسط مرکز اصلاح نژاد و بهبود تولیدات دامی کشور طی سال های 1375 تا 1392 جمع آوری شده بود، استفاده گردید. برای بررسی سازه های مؤثر بر حذف (فصل زایش، سن هنگام اولین زایش، شکم زایش، مرحله شیردهی و تولید شیر) از رگرسیون لجیستیک و برای تعیین تابع توزیع بقاء از معادله کاپلان-میر استفاده شد. داده ها با استفاده از رویه های lifetest و logistic نرم افزار SAS نسخه 2/9 و R بسته survival تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که ناهنجاری های تولید مثلی شایع ترین دلیل حذف گاوهای هلشتاین (61/23 درصد) بود. سازه های مورد بررسی در این مطالعه تأثیر معنی داری بر خطر حذف گاوهای هلشتاین داشتند (01/0>P). با افزایش شکم و سن هنگام اولین زایش و با کاهش تولید شیر، خطر حذف افزایش یافت. برآوردهای به دست آمده از تابع توزیع بقای کاپلان-میر نشان داد که تا روز 1305 از طول عمر حدود 25 درصد از گاوهای هلشتاین مورد بررسی از گله ها حذف شدند. همچنین 50 و 75 درصد از گاوها به ترتیب دارای طول عمر 2068 و 2942 روز بودند. نتیجه گیری نهایی: با توجه به نرخ بالای حذف در گله های کشور، به منظور افزایش طول عمر و بقای گاوهای هلشتاین لازم است که شرایط محیطی و مدیریتی گله ها بهبود یافته و نسبت به کنترل سازه های مؤثر بر حذف، پیشگیری و درمان بیماری ها اقدام شود. همچنین طراحی برنامه های انتخاب در گاو های شیری بر اساس صفات مربوط به سلامتی، باروری و ورم پستان توصیه می شود.

آمار یکساله:  

بازدید 2537

دانلود 156 استناد 0 مرجع 0
strs
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1398
  • دوره: 

    29
  • شماره: 

    2
  • صفحات: 

    103-115
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    409
  • دانلود: 

    182
چکیده: 

زمینه مطالعاتی: عمل آوری به روش های مختلف می تواند بر فراسنجه های تولید گاز و قابلیت هضم برون تنی تخمیری دانه ذرت تأثیر بگذارد. هدف: این پژوهش به منظور بررسی تأثیر روش های عمل آوری فیزیکی و بیولوژیکی بر فراسنجه های تولید گاز و قابلیت هضم برون تنی تخمیری دانه ذرت در قالب طرح کاملاً تصادفی با 6 تیمار شامل: 1) دانه ذرت بدون عمل آوری (شاهد)، 2) دانه ذرت فلیک شده با بخار (به مدت 3 تا 5 دقیقه)، 3) دانه ذرت فلیک شده+ مخمر (ساکارومایسس سرویزیه) (4 درصد به نسبت 1: 2)، 4) دانه ذرت مایکروویو شده (باقدرت850 وات و به مدت 3 دقیقه)، 5) دانه ذرت فلیک شده با مایکروویو و 6) دانه ذرت فلیک شده+ مخمر + مایکروویو انجام شد. روش کار: مایع شکمبه از سه رأس گوسفند نژاد دالاق با میانگین وزنی 5/2 ± 45 کیلوگرم قبل از وعده خوراک دهی، صبحگاهی جمع آوری و پس از صاف کردن با بزاق مصنوعی با نسبت 1: 2 مخلوط و در داخل ویال ها ریخته و به مدت 96 ساعت در داخل بن باری قرار داده شد. میزان تولید گاز نمونه ها در ساعات مختلف ثبت و نتایج توسط نرم افزار SAS پردازش گردید. نتایج: نتایج نشان داد که روش های عمل آوری تأثیر معنی داری بر پتانسیل تولید گاز داشتند. در بین عمل آوری ها، روش ترکیبی بیشترین تأثیر را بر قابلیت هضم ماده آلی (10/88 گرم بر کیلوگرم) داشت. تیمار های عمل آوری شده با مایکروویو در مقایسه با تیمار شاهد به طور معنی داری قابلیت هضم برون تنی ماده خشک و ماده آلی را کاهش دادند. بالاترین مقدار تولید پروتئین میکروبی در تیما ر های عمل آوری شده به ترتیب مربوط به تیمار فلیک+مخمر، فلیک و مایکروویو بود (به ترتیب: 73/171، 23/170 و 11/170 میلی گرم بر گرم ماده خشک). نتیجه گیری نهایی: به نظر می رسد بر اساس داده های حاصل از فراسنجه های تولید گاز تخمینی و قابلیت هضم، عمل آوری با مایکروویو تجزیه شکمبه ای دانه ذرت را کاهش داده است.

آمار یکساله:  

بازدید 409

دانلود 182 استناد 0 مرجع 0
نویسندگان: 

SOLEYMANI M. | NOURAEI N. | KHAJEHNOURI R. | NILFOURUSHAN V.

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    2009
  • دوره: 

    3
  • شماره: 

    SUPPLEMENT 1 (12TH INTERNATIONAL CONGRESS OF NEPHROLOGY, DIALYSIS, AND TRANSPLANTATION)
  • صفحات: 

    59-59
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    46427
  • دانلود: 

    27824
کلیدواژه: 
چکیده: 

Introduction. Normal saline (NS) is the most common crystalloid administered during renal transplantation. However, it may be associated with hyperchloremic metabolic ACIDOSIS leading to hyperkalemia and decreased visceral perfusion. Since these complications are not seen with balanced-salt fluids like lactated ringers solution (LR), we compared metabolic profile and renal function in kidney transplant recipients receiving NS with those receiving LR intraoperatively.Methods. In this double-blind study, 54 adult patients undergoing renal transplantation were randomized to receive either NS or LR intraoperatively. All the patients underwent living donor kidney transplants. Arterial blood analyses were performed before induction of anesthesia, and at 30-minute intervals thereafter and total IV fluids was recorded. Intraoperative acid-base and serum potassium status, as well as urine volume, serum creatinine, and BUN were recorded on 1st, 3rd, and 7th postoperative days (POD). Results. There were no significant statistical differences in end of surgery PH (7.29 ± 0.07 vs. 7.31 ± 0.07), bicarbonate (16.37 ± 3.12 vs. 19.04 ± 4.37), and potassium (4.29 ± 0.62 vs. 4.41 ± 0.87) measurements between the 2 groups. There were also no significant statistical differences in cumulative urine volume on POD 1 (22.17 vs. 20.85), BUN on POD3 (31.24 ± 43.32 vs. 27.40 ±13.55) and POD7 (27.20 ±16.30 vs. 22.50 ± 11.21), and creatinine on POD3 (1.68 ± 1.43 vs. 1.42 ±0.86) and POD7 (1.46 ± 0.81 vs. 1.37 ± 0.88) between the 2 groups. Conclusion. Both NS and LR can be safely used in kidney transplant recipients during surgery. Metabolic profile and renal function do not differ in kidney transplant recipients receiving either NS or LR.

آمار یکساله:  

بازدید 46427

دانلود 27824 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1397
  • دوره: 

    28
  • شماره: 

    4
  • صفحات: 

    1-19
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    278
  • دانلود: 

    179
چکیده: 

زمینه مطالعاتی: تغییر در کمیت و کیفیت گوشت قرمز تولیدی. هدف: بررسی اثرات جایگزینی بخشی از نشاسته با فیبر محلول در شوینده خنثی، با یا بدون دانه برشته کانولا بر عملکرد، الگوی اسیدهای چرب و خصوصییات کیفی گوشت. روش کار: تعداد 24 رأس بره نر عربی با میانگین وزن زنده 5/2± 7/23 کیلوگرم در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 جیره آزمایشی و 6 تکرار در هر جیره آزمایشی با آرایش فاکتوریل 2×2 به مدت 84 روز مورد استفاده قرار گرفت. جیره های آزمایشی شامل 1: نشاسته، 2: نشاسته با دانه برشته شده کانولا، 3: فیبر محلول در شوینده خنثی و 4: فیبر محلول در شوینده خنثی با دانه برشته شده کانولا. نتایج: جایگزینی بخشی از نشاسته جیره با کربوهیدرات محلول در شوینده خنثی موجب افزایش غلظت اسیدهای چرب کاپریک اسید، آنتوایزومارکاریک اسید و بیهنیک اسید و کاهش مقدار اسیدهای چرب لوریک، هپتادکانوئیک، اولئیک اسید و اسیدهای چرب غیراشباع با چند پیوند دوگانه ماهیچه راسته گردید (5/0p<). افزودن دانه کانولا به جیره ها موجب افزایش وزن روزانه (میانگین 288 گرم درمقابل 262 گرم) و کاهش غلظت اسیدهای چرب ایزوپالمتیک، بیهنیک اسید و افزایش غلظت اسیدهای چرب لوریک، میریستیک، آنتوایزو پنتادکانوئیک، پنتادکانوئیک، اسید پالمتیک، پالمیتولئیک، استئاریک، واسنیک، گونژوکه لینولئیک، اولئیک، آلفا-لینولنیک، گاما لینولنیک، گوندویک، دوکوساتیتراینویک، C20: 2W6، اچ-گاما لینولنیک، آراشیدونیک، ایکوزاپنتانوئیک، نرونیک، دوکوساپینتااینویک، دوکوزاهگزائنوئیک اسید، مجموع اسیدهای چرب غیراشباع با یک و چند پیوند دوگانه الگوی اسیدهای چرب ماهیچه راسته را موجب گردید (5/0p<). جیره های حاوی منبع چربی افزایش معنی دار نسبت های امگا-6 به امگا-3 و اسیدهای چرب غیر اشیاع به اشباع را موجب گردید (5/0p<). جایگزینی بخشی از نشاسته با فیبر محلول کاهش غلظت کلسترول ماهیچه و افزودن دانه کانولا افزایش این فراسنجه را در پی داشت (5/0p<). نتیجه گیری نهایی: نتایج نشان داد که استفاده از دانه کانولا با تغییر شاخص های الگوی اسیدهای چرب غیراشباع، اصلاح نسبت های امگا-6 به امگا-3 و اسیدهای چرب غیر اشباع به اشباع می تواند بهبود کمی و کیفی گوشت تولیدی را موجب گردد.

آمار یکساله:  

بازدید 278

دانلود 179 استناد 0 مرجع 0
litScript