در این جستار کوشش شده است با رجوع به نمونه های برجسته از ادبیات کودک، به بررسی تطبیقی مفهوم خدا در ادبیات کودک ایران و آمریکا در ابعاد دینی، روان شناختی و فلسفی پرداخته شود. ازآنجاکه کودک قادر به درک مفاهیم انتزاعی نیست، در هر دو ادبیات سعی شده خدا به صورت عینی تداعی شود، از این رو، از پدیده های عینی مانند طبیعت استفاده شده است. در هر دو ادبیات، خدا با صفات جمال و جلال معرفی می شود و در مواردی خدا با پاسخ پرسش ها و تصور خود کودک ارائه می شود، هرچند، در ادبیات کودک ایران بر جنبه های تنزیهی خداوند نیز، تاکید شده است. البته این پاسخ ها حاصل رشد فکری دوره بزرگسالی و درک مفاهیم انتزاعی است که به کودک القا می شود. این مقاله در پی پاسخ به سه پرسش بنیادی است که عبارت اند از: 1. از دیدگاه کودک خدا کجاست؟ 2. ماهیت خدا از دیدگاه کودک چگونه است؟ 3. کودک خدا را با چه صفاتی می شناسد؟کودک خدا را در آسمان و در ذات هستی و همه پدیده ها می بیند و ماهیت او را با عشق و مهربانی درمی یابد. او خدا را با صفات جمال و جلالش می شناسد، اما هم سو با نیازهای عاطفی کودک، صفات جمال در ذهن او سهم بیشتری دارد.