نتایج جستجو

6312

نتیجه یافت شد

مرتبط ترین ها

اعمال فیلتر

به روزترین ها

اعمال فیلتر

پربازدید ترین ها

اعمال فیلتر

پر دانلودترین‌ها

اعمال فیلتر

پر استنادترین‌ها

اعمال فیلتر

تعداد صفحات

632

انتقال به صفحه



فیلترها/جستجو در نتایج    

فیلترها

سال

بانک‌ها



گروه تخصصی











متن کامل


مرکز اطلاعات علمی SID1
اسکوپوس
دانشگاه غیر انتفاعی مهر اروند
ریسرچگیت
strs
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1392
  • دوره: 

    5
  • شماره: 

    2 (پیاپی 16)
  • صفحات: 

    29-38
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    2423
  • دانلود: 

    609
چکیده: 

ماست از فرآورده های تخمیری پر مصرف شیر است که به دلیل ارزش تغذیه ای بالا تاثیر مثبتی در سلامتی دارد. مصرف ماست کم چرب باعث کاهش کلسترول خون می گردد ولی با کاهش چربی استحکام بافت ماست نیز کم می گردد. جهت جلوگیری از این مشکل می توان از هیدروکلویید ها استفاده نمود. در این تحقیق تاثیر استفاده از غلظت های (0.01، 0.05 ،0.01، 0.25، 0.5) درصد صمغ گوار بر برخی خصوصیات شیمیایی و حسی ماست کم چرب مورد بررسی قرار گرفت. کلیه نمونه ها در شرایط یکسان تولید و در دمای 4oC به مدت 21 روز نگهداری شدند.بر روی نمونه ها هر 7 روز یکبار، آزمایش های اسیدیته،pH ، اسید چرب آزاد ، و اندازه گیری دی استیل صورت پذیرفت. مطابق با نتایج به دست آمده میزان اسیدیته و اسید چرب آزاد محصول در طول مدت نگهداری افزایش یافته ولی میزان pH کاهش یافته است. افزایش میزان گوار به میزان %0.5 باعث کاهش مقبولیت ماست از لحاظ رنگ، طعم و نظر کلی ارزیاب ها گردید. ارزیابی بو در ماست ها نیز نشان داد که افزایش میزان گوار بالاتر از %0.25 باعث بوی نامطبوع در محصول می گردد .همچنین استفاده از صمغ گوار می تواند باعث کاهش تولید دی استیل در نمونه های غنی شده نسبت به نمونه کنترلی شود.

آمار یکساله:  

بازدید 2423

دانلود 609 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1396
  • دوره: 

    14
  • شماره: 

    62
  • صفحات: 

    191-200
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    1216
  • دانلود: 

    566
چکیده: 

در این پژوهش تاثیر کنسانتره پروتئین آب پنیر به عنوان جایگزین چربی بر پایه پروتئین (در مقادیر 0، 2 و 4 درصد)، ایزوله پروتئین سویا (در مقادیر 0، 1 و 2 درصد) و آنزیم ترانس گلوتامیناز میکروبی (در مقادیر 0 و 1 و 2 درصد) بر ویژگی های فیزیکی بستنی کم چرب وانیلی (4 درصد چربی) شامل میزان ذوب و سختی مورد بررسی قرار گرفت. الگوی الکتروفورز پروتئین های بستنی و عملکرد آنزیم ترانس گلوتامیناز میکروبی نیز در نمونه های بستنی با ژل SDS-PAGEبررسی شد. تمامی فرمولاسیون ها ماده خشک یکسانی داشتند (34 درصد). نتایج حاصل نشان داد به کارگیری کنسانتره پروتئین آب پنیر در فرمولاسیون بستنی های کم چرب به طور معنی داری موجب افزایش سختی و میزان ذوب شد (P<0.01). هم چنین استفاده از ایزوله پروتئین سویا به طور معنی داری، موجب افزایش سختی و کاهش میزان ذوب شد (P<0.01). آنزیم ترانس گلوتامیناز میکروبی در نمونه های بستنی نسبت به نمونه شاهد، موجب کاهش سختی و میزان ذوب شد (P<0.01) و طبق نتایج می توان دریافت استفاده از آنزیم ترانس گلوتامیناز میکروبی در بستنی های کم چرب نسبت به استفاده از این دو نوع پروتئین اثرات مطلوب تری به جای گذاشت.

آمار یکساله:  

بازدید 1216

دانلود 566 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1393
  • دوره: 

    24
  • شماره: 

    2
  • صفحات: 

    249-265
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    1132
  • دانلود: 

    393
چکیده: 

لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.

آمار یکساله:  

بازدید 1132

دانلود 393 استناد 0 مرجع 0
گارگاه ها آموزشی
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1399
  • دوره: 

    42
  • شماره: 

    2
  • صفحات: 

    168-176
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    319
  • دانلود: 

    216
چکیده: 

زمینه: وضعیت پیش‫ دیابتی با افزایش شاخص های استرس اکسیداتیو و کاهش آنتی‫ اکسیدان‫ها مرتبط است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرین تداومی با شدت های FATmax و آستانه بی هوازی و تمرین تناوبی شدید بر آنتی اکسیدان های آنزیمی و شاخص پراکسیداسیون لیپید در بیماران پیش‫دیابتی بود.‬‬‬‬ روش کار: 32 بیمار پیش دیابتی(سن 0/4± 7/38 سال، شاخص توده بدنی 4/1± 9/26 کیلوگرم بر متر مربع، چربی بدن 5/2± 2/26 درصد و اوج اکسیژن مصرفی 22/0± 49/2 لیتر در دقیقه) در 4 گروه 8 نفری کنترل (CON)، گروه تمرین تناوبی (HIT)، گروه تمرین تداومی با شدت FATmax (FAT) و گروه تمرین تداومی با شدت آستانه بی هوازی (IAT) قرار گرفتند. آزمودنی گروه‫ های HIT، FAT و IAT به مدت 12 هفته به اجرای تمرین ورزشی ویژه خود پرداختند. قبل و بعد از 12 هفته مالون دی آلدهید (MDA)، سوپر اکسید دیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) خون آزمودنی‫ها در آزمایشگاه سنجش و از آزمون آماری t همبسته و تحلیل واریانس آنکوا برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.‬‬ یافته ها: نتایج ما نشان داد که تاثیر تمرین ورزشی بر میزان گلوکز خون در گروه های FAT، IAT و HIT به ترتیب 12%، 10% و 17% بود، که این تفاوت بین 3 گروه تمرینی نسبت به گروه CON معنی دار بود (05/0≥P). میزان SOD و CAT پس از تمرین در مقایسه با قبل از تمرین افزایش معنی داری پیدا کرد. همچنین نتایج MDA گروه های FAT، IAT و HIT تغییر معنی داری را در مقایسه با حالت پایه نشان داد (0/05≥P). نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد که روش های تمرینی اثرات یکسانی بر میزان شاخص مقاومت به انسولین در بیماران پیش دیابتی دارد. همچنین تمرین تداومی با شدت کم تا متوسط و تمرین تناوبی شدید روش های تمرینی اثرگذار بر بهبود آنتی اکسیدان های آنزیمی و شاخص پراکسیداسیون لیپید محسوب می شود.

آمار یکساله:  

بازدید 319

دانلود 216 استناد 0 مرجع 5
نشریه: 

حرکت

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1380
  • دوره: 

    -
  • شماره: 

    پیاپی 7
  • صفحات: 

    51-66
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    1281
  • دانلود: 

    294
چکیده: 

هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تاثیر دو هفته بی تمرینی بر عملکرد، ویژگی های آنتروپومتریک و ترکیب بدن وزنه برداران است. تعداد 12 نفر از وزنه برداران نخبه تیم ملی پیش و پس از دو هفته بی تمرینی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این خصوص مشخصات مربوط به عملکرد، وزن کل بدن FAT %، LBM، محیط دور کمر، دور باسن و دور شانه بلافاصله پیش و پس از دو هفته بی تمرینی اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده بیانگر آن بود که میانگین + انحراف معیار رکورد وزنه برداران به طور معنی داری کاهش داشته است (یک ضرب: 38.89 ± 201 در برابر 38.1 ± 189.58، دو ضرب: 45.39 ± 226.67 در برابر 38.67 ± 215، پا از پشت 30± 171.88 در برابر 29.34 ± 162، پا از جلو: 26.37± 150 در برابر 24.64 ± 141.45 دو ضرب سرپا: 25.94 ± 139.17 در برابر 22.44 ± 130 و یک ضرب سرپا: 23.63 ± 122.71 در برابر 22.7 ± 116.04) (P<0.001). LBM و FAT % به ترتیب کاهش و افزایش اندکی نشان دادند (LBM: 18.75± 78.73 در برابر 17.94 ± 78.04؛ FAT%: 4.61 ± 8.17 در برابر 5.2 ± 9.09). مقادیر مربوط به محیط دور شانه و دور باسن کاهش داشت (دور شانه: 11.84 ± 124.28 در برابر 37.24 ± 113؛ دور باسن: 11.37 ± 103.58 در برابر 10.80 ± 102.7)، در حالی که مقادیر مربوط به دور شکم افزایش نشان می دهد (9.58 ± 110.08 در برابر 8.81 ± 114.92).

آمار یکساله:  

بازدید 1281

دانلود 294 استناد 0 مرجع 0
نشریه: 

المپیک

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1389
  • دوره: 

    18
  • شماره: 

    2 (پیاپی 50)
  • صفحات: 

    43-52
تعامل: 
  • استنادات: 

    3
  • بازدید: 

    1631
  • دانلود: 

    294
چکیده: 

هدف از تحقیق حاضر عبارت است از مقایسه اکسیداسیون چربی بین دانشجویان زن و مرد غیرورزشکار. 10 مرد و 10 زن غیرورزشکار فعالیت دوی فزاینده ای را با مراحل 3 دقیقه ای روی نوارگردان اجرا کردند. در طول آزمون با استفاده از روش کالری سنجی غیرمستقیم میزان اکسیداسیون چربی اندازه گیری شد. متغیرهای حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) و شدت متناسب با آن (FATmax) در هر فرد تعیین شد. با آزمون آماری t مستقل میانگین مقادیر بین دو گروه مقایسه شد. میزان مطلق اکسیداسیون چربی (g/min) به طور معناداری در همه شدت های نسبی فعالیت در مردان بالاتر از زنان بود (P≤0.05). اما در میزان نسبی اکسیداسیون چربی (g/min/kg ffm) تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد. میزان MFO در مردان به طور معناداری بالاتر از زنان بود (به ترتیب 0.26±0.07 و 0.17±0.05 گرم در دقیقه؛ P≤0.05). با وجود این، MFO در دو گروه، در شدت های یکسانی رخ داد (مردان 41.1±7.7 و زنان 40.2±7.8 درصد VO2max). میزان اکسیداسیون کربوهیدرات در شدت های بالاتر از 40 درصدVO2max  در مردان بیشتر از زنان بود و سهم نسبی اکسیداسیون چربی در تامین انرژی زمان فعالیت بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت. 56 درصد از تغییرات اکسیداسیون چربی به واسطه عوامل VO2max و FFM تبیین شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد مقادیر اکسیداسیون چربی و MFO در مردان نسبت به زنان بیشتر است اما اگر دو گروه از لحاظ آمادگی بدنی و توده عضلانی همتراز باشند، ممکن است زنان اکسیداسیون چربی بالاتری داشته باشند.

آمار یکساله:  

بازدید 1631

دانلود 294 استناد 3 مرجع 30
strs
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    2020
  • دوره: 

    38
  • شماره: 

    591
  • صفحات: 

    670-678
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    4995
  • دانلود: 

    14417
چکیده: 

Background: This study aimed to compare the survival in serial autologous FAT transfer between frozen and fresh FAT among patients referred for face rejuvenation. Methods: In a clinical trial study, 60 volunteer patients for FAT injection in the nasolabial region were divided into two groups of 30. In the first group, fresh FAT was removed from the inner thigh, and 3 cc was injected on both sides of the nasolabial fold. 3 to 4 weeks later, subsequent injections were performed in the same way. In the second group, the amount of FAT required for 4 sessions of injection was removed from the inner thigh, and 3 cc was injected in the first time; the rest of the FAT was frozen at-20° C and during the next times, after defrosting in place, was injected in nasolabial region. The shelf life of adipose tissue was determined and compared between the two groups 3, 6, 9, 12, and 15 months after injection. Findings: Comparison of changes in facial wrinkle assessment score (MFWS) before and 3, 6, 9, 12, and 15 months after surgery did not show any significant difference between the two groups (P = 0. 37). The overall percentage of adipose tissue reduction during 15 months after injection was 0. 59 ± 0. 13 percent in the fresh FAT injection group and 0. 61 ± 0. 11 percent in the frozen FAT injection group with no significant difference between the two groups (P = 0. 73). Conclusion: Due to the fact that survival injected FAT is not differ between the two methods of injecting fresh and frozen FAT, the use of frozen FAT seems to be preferable for rejuvenation of the skin due to one-time FAT removal and lower operating costs.

آمار یکساله:  

بازدید 4995

دانلود 14417 استناد 0 مرجع 0
نویسندگان: 

PARK H. | PARK K. | KIM M.H.

نشریه: 

YONSEI MEDICAL JOURNAL

اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    2011
  • دوره: 

    52
  • شماره: 

    6
  • صفحات: 

    948-952
تعامل: 
  • استنادات: 

    457
  • بازدید: 

    9733
  • دانلود: 

    28498
کلیدواژه: 
چکیده: 

آمار یکساله:  

بازدید 9733

دانلود 28498 استناد 457 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1395
  • دوره: 

    5
  • شماره: 

    3
  • صفحات: 

    235-248
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    1107
  • دانلود: 

    415
چکیده: 

امروزه رایج ترین روش تولید پنیرهای کم چرب، استفاده از جایگزین های چربی است. کاربرد این مواد در تولید پنیر کم چرب باعث بهبود بافت و افزایش ویژگی های عملکردی و راندمان تولید پنیر می گردد. لازمه دستیابی به فرمولاسیون پنیر کم چرب حاوی سطوح مناسب صمغ با ویژگی هایی مشابه با نمونه پرچرب، انجام آزمون های فراوان می باشد که فرایندی هزینه بر و زمان بر است. روش سطح پاسخ (RSM) ابزاری مناسب جهت بهینه سازی فرمولاسیون فراورده های جدید می باشد. در این پژوهش، تاثیر افزودن صمغ های فارسی و بادام به عنوان جایگزین های چربی بر پنیر کم چرب جهت تعیین بهترین فرمولاسیون با ویژگی های بافتی مناسب بررسی گردید. بهینه سازی با استفاده از RSM و در قالب طرح سه متغیره در سه سطح انجام گرفت. متغیرهای مستقل فرایند شامل مقادیر چربی شیر (4.0-4.1 درصد)، صمغ فارسی (2.0-0 درصد) و صمغ بادام (0.2.0 درصد) و پاسخ ها شامل ویژگی های بافتی نمونه ها بودند. براساس نتایج بهینه سازی، نمونه پنیر سفید سنتی محتوی 18.0 درصد صمغ فارسی، 13.0 درصد صمغ بادام و 4.1 درصد چربی از نقطه نظر پارامترهای بافت به عنوان نمونه بهینه برگزیده شد. بررسی ریزساختار نیز نشان داد که نمونه بهینه، همانند نمونه شاهد پرچرب از ساختار بازتری نسبت به نمونه شاهد کم چرب برخوردار بود.

آمار یکساله:  

بازدید 1107

دانلود 415 استناد 0 مرجع 0
اطلاعات دوره: 
  • سال: 

    1396
  • دوره: 

    14
  • شماره: 

    3 (پیاپی 55)
  • صفحات: 

    85-96
تعامل: 
  • استنادات: 

    0
  • بازدید: 

    1215
  • دانلود: 

    348
چکیده: 

مقدمه: طی سال های اخیر، افزایش تقاضای مواد غذایی کم چرب از سوی مصرف کنندگان منجر به تحقیقات گسترده ای در زمینه تولید این محصولات با همان ویژگی های نمونه های پرچرب آن شده است. پژوهش پیش رو با هدف بهینه سازی فرمولاسیون پنیر سفید ایرانی فراپالوده کم چرب با استفاده از جایگزین های چربی صورت پذیرفت.مواد و روش ها: بهینه سازی با استفاده از روش سطح پاسخ (RSM) و در قالب طرح سه متغیره در سه سطح توسط طرح باکس بنکن انجام گرفت.متغیرهای فرآیند شامل درصد چربی (10-3%)، صمغ فارسی (0.2-0) و صمغ بادام (0.2-0) و پاسخ ها شامل ویژگی های بافتی بودند.یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که با افزایش مقادیر چربی (p<0.01) و صمغ فارسی (p<0.05) بافت پنیر بطور معنی داری نرم تر گردید و به علاوه مقادیر سفتی، پیوستگی، ارتجاع پذیری، مقاومت به جویدن و حالت صمغی نمونه های پنیر کاهش و مقدار چسبندگی آن ها به طور معنی داری (p<0.05) افزایش یافت. اگرچه افزودن صمغ بادام نتایج مشابهی به همراه داشت اما تاثیر آن بر تمامی پارامترهای مذکور معنی دار نبود. بررسی ریزساختار توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) نیز نشان داد که نمونه بهینه و شاهد پرچرب از شبکه بازتر و درنتیجه ساختار ضعیف تری نسبت به نمونه شاهد کم چرب برخوردار بودند.نتیجه گیری: بر اساس نتایج بهینه سازی، نمونه کم چرب محتوی 10 درصد چربی، 0.20 درصد صمغ فارسی و 0.14 درصد صمغ بادام به عنوان نمونه بهینه برگزیده شد. در نتیجه، با افزودن هیدروکلوئیدهای بومی در فرمولاسیون پنیر کم چرب می توان نقایص بافتی مربوط به کاهش چربی را بهبود بخشید.

آمار یکساله:  

بازدید 1215

دانلود 348 استناد 0 مرجع 4
litScript