ایران نیز همچون کشورهای دیگر به منظور تطابق ساختار تجاری خودش با موازین بین المللی و حرکت به سمت آزاد سازی تجاری در سالهای اخیر قدمهای برداشته است. حذف موانع غیر تعرفه ای و معادل سازی آنها با تعرفه در ماده 115 قانون برنامه سوم و ماده 33 قانون برنامه چهارم به وضوح تصریح شده است. در این راستا در سال 1382 برای اولین بار سعی شده است جریان تجاری حمایتهای تعرفه ای متکی شود و موانع غیر تعرفه ای حذف معادل تعرفه ای جایگزین آن گردد. گزینش روش مناسب کمی سازی موانع غیر تعرفه ای و تعیین معادلهای تعرفه ای برای آنها، حداقل از دو منظر اساسی در خور توجه جدی است. از بعد مطالعاتی اشتباه احتمالی در مقدار ی کردن این موانع موجد اریب نتایج مطالعاتی متکی به این اندازه ها (همچون بررسی اثر گذاری این موانع بر جریان تجارت و رفاه اجتماعی) خواهد شد. از منظر سیاستگذاری و اجرایی اشتباه محاسباتی در این زمینه منجر به تعیین معادلهای تعرفه ای اشتباه و در نتیجه عدم حمایت مناسب از تولیدات داخلی یا حمایتهای بیش از اندازه و غیر ضرور می گردد. لذا لازم است روشهای مختلف کمی سازی و تعیین نرخهای معادل تعرفه ای برای گزینش روش مناسب مقایسه و ارزیابی شوند. در مطالعه حاضر این مهم در حد آمار و اطلاعات موجود بر روی محصولات کشاورزی ایران طی دوره 1376-82 بررسی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که کاربردی ترین روش در مطالعات محصولی، رویکرد شکاف قیمتی است و بررسی معادلهای تعرفه ای در بخش کشاورزی ایران با این روش گویای این واقعیت است که در اکثر محصولات روندی افرایشی بر معادلهای تعرفه ای حاکم بوده و نتایج معادل تعرفه ای در مطالعات مختلف از حیث علامت عمدتا سازگار اما از لحاظ عددی نتایج متفاوت بوده است. همچنین وضعیت معادل تعرفه ای با استفاده از روش شکاف قیمتی نشان می دهد که تولیدات گوشتی، غلات، برخی از سبزیها، حبوبات در تمام دوره یا در سالهای پایانی معادل تعرفه ای مثبت داشته اند. معادل تعرفه ای بیشتر محصولات باغی، تولیدات لبنی و تخم مرغ و عسل و برخی از سبزیها نیز منفی بوده است.