یافته های نوین در علوم اجتماعی، علوم تربیتی و روانشناسی
سال:1403 | دوره:1 | شماره:2 |تعداد مقالات:31

استعداد یابی به فرآیند شناسایی و پرورش قابلیت ها و توانمندی های فردی در زمینه های مختلف، به ویژه در ورزش، اشاره دارد. این فرآیند شامل شناسایی افراد با پتانسیل بالا، ارزیابی مهارت ها و توانایی ها، و ارائه آموزش و حمایت های لازم برای توسعه این استعدادها است. استعداد یابی می تواند به موفقیت های بزرگ ورزشی و ایجاد نسل جدیدی از ورزشکاران کمک کند و به ارتقای سطح سلامت و نشاط اجتماعی نیز منجر شود. این مقاله به بررسی رویکردهای استعداد یابی در ورزش در ایران و مقایسه آن با کشورهای پیشرفته می پردازد. با توجه به پتانسیل های بالای جوانان ایرانی و علاقه مندی به ورزش، شناسایی و پرورش استعدادهای ورزشی به عنوان یک ضرورت در راستای موفقیت های بین المللی مطرح است. با این حال، چالش هایی مانند کمبود امکانات، عدم دسترسی به مربیان مجرب و عدم توجه کافی به ورزش های غیرمعمول وجود دارد که می تواند بر روند استعداد یابی تأثیر بگذارد. تحقیقات نشان می دهد که تنها 20 درصد از ورزشکاران جوان در ایران به طور رسمی شناسایی و پرورش می یابند، در حالی که این رقم در کشورهای پیشرفته به بیش از 70 درصد می رسد. رویکردهای سنتی و عدم استفاده از فناوری های نوین در شناسایی استعدادها، از دیگر نقاط ضعف سیستم استعداد یابی در ایران است. این مقاله همچنین به بررسی نقاط قوت و ضعف سیستم استعداد یابی در ایران می پردازد و پیشنهاداتی برای بهبود این فرآیند ارائه می دهد. از جمله این پیشنهادات می توان به افزایش سرمایه گذاری در ورزش، برگزاری دوره های آموزشی برای مربیان، ایجاد برنامه های جامع و منسجم و توجه به ورزش های غیرمعمول اشاره کرد. در نهایت، با توجه به پتانسیل های موجود، شناسایی و پرورش استعدادها می تواند به موفقیت های بزرگ ورزشی منجر شود و زمینه را برای ایجاد نسل جدیدی از ورزشکاران موفق فراهم آورد. این موضوع نه تنها به موفقیت های ورزشی کشور کمک می کند، بلکه می تواند به ارتقای سطح سلامت جامعه و افزایش نشاط اجتماعی نیز منجر شود.

ورزش قهرمانی به عنوان یک عرصه اجتماعی و فرهنگی، نقش حیاتی در سلامت جسمی و روانی افراد ایفا می کند و به عنوان یک صنعت بزرگ نیز شناخته می شود. با افزایش رقابت در این حوزه، ورزشکاران به دنبال راهکارهایی برای بهبود عملکرد خود هستند. این مقاله به بررسی روش ها و استراتژی های مؤثر در ارتقای عملکرد ورزشکاران می پردازد و جنبه های مختلفی از جمله فیزیکی، تغذیه ای، روانی و تکنولوژیکی را مورد توجه قرار می دهد. تحقیقات نشان می دهند که برنامه ریزی دقیق و هدف گذاری مؤثر می تواند به بهبود عملکرد کمک کند. جنبه های فیزیکی شامل تمرینات قدرتی و استقامتی است که به تقویت عضلات و بهبود ظرفیت قلبی-عروقی کمک می کنند. همچنین، تمرینات کششی و انعطاف پذیری به جلوگیری از آسیب دیدگی و بهبود دامنه حرکتی کمک می کند. تغذیه مناسب و هیدراتاسیون نیز برای حفظ انرژی و استقامت ورزشکاران ضروری است. مصرف پروتئین ها، کربوهیدرات ها و چربی های سالم به تأمین انرژی و بهبود عملکرد کمک می کند. از سوی دیگر، جنبه های روانی مانند مدیریت استرس و افزایش اعتماد به نفس تأثیر زیادی بر عملکرد ورزشکاران دارند و می توانند به کاهش اضطراب کمک کنند. در نهایت، تکنولوژی های نوین مانند ویدئو آنالیز و نرم افزارهای تحلیلی می توانند به شناسایی نقاط قوت و ضعف کمک کنند و به ورزشکاران و مربیان این امکان را می دهند که عملکرد خود را به دقت بررسی کنند. این مقاله به ارائه یک دیدگاه جامع و علمی در مورد ارتقای عملکرد در ورزش قهرمانی می پردازد و بر اهمیت توجه به عوامل مختلف تأکید می کند. با توجه به ویژگی ها و نیازهای خاص هر ورزشکار، برنامه ریزی و هدف گذاری شخصی سازی شده برای هر فرد ضروری است.

روان پویشی کوتاه مدت (Intensive Short Term Dynamic Psychotherapy) که به اختصار ISTDP نوشته می شود، نوعی رویکرد روان درمانی تجربی مبتنی بر احساسات است. درواقع، نوعی درمان روان پویشی است که حل سریع طیف وسیعی از اختلالات عاطفی را تسهیل می کند. نوعی روان درمانی مبتنی بر شواهد تجربی که مورد تایید مطالعات پژوهشی بالینی اخیر نیز قرار گرفته است. این مقاله به بررسی نقش عواطف سرکوب شده در شکل گیری اختلالات شخصیتی و چگونگی بازپردازش آنها در چارچوب درمان ISTDP (درمان روان پویشی کوتاه مدت) می پردازد. عواطف سرکوب شده به احساساتی اطلاق می شود که به دلایل مختلف از جمله ترس از قضاوت اجتماعی، فشارهای فرهنگی و تجربیات منفی کودکی نادیده گرفته می شوند. این سرکوب عواطف می تواند به مشکلات روانی و جسمی منجر شود و کیفیت زندگی افراد را تحت تأثیر قرار دهد. طبق آمار، حدود 70 درصد از افراد بالغ در یک مقطع زمانی خاص، حداقل یک نوع عاطفه را سرکوب کرده اند و این سرکوب می تواند به اختلالات شخصیتی منجر شود. اختلالات شخصیتی، الگوهای پایدار و غیرقابل انعطاف از رفتار و تفکر هستند که به مشکلات جدی در روابط اجتماعی و عملکرد فردی منجر می شوند. این مقاله به بررسی انواع اختلالات شخصیتی، از جمله اختلال شخصیت مرزی، خودشیفته و اجتنابی، و ارتباط آنها با عواطف سرکوب شده می پردازد. همچنین، آمار و ارقام مرتبط با شیوع این اختلالات و تأثیر عواطف سرکوب شده بر سلامت روانی افراد ارائه می شود. در ادامه، درمان ISTDP به عنوان یک روش مؤثر برای شناسایی و پردازش عواطف سرکوب شده معرفی می شود. این درمان به بیماران کمک می کند تا عواطف خود را شناسایی کنند، آنها را تجربه کنند و الگوهای رفتاری منفی را تغییر دهند. مراحل درمان ISTDP شامل ارزیابی اولیه، شناسایی عواطف، پردازش عواطف و توسعه مهارت های جدید است. در نهایت، چالش ها و موانع موجود در درمان، از جمله ترس از آسیب پذیری و مقاومت در برابر تغییر، مورد بحث قرار می گیرد. این مقاله نشان می دهد که توجه به عواطف سرکوب شده و پردازش صحیح آنها می تواند به بهبود وضعیت روانی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلالات شخصیتی کمک کند. با توجه به چالش های موجود، نیاز به رویکردهای نوآورانه و مؤثر در درمان اختلالات شخصیتی احساس می شود.

هدف از این پژوهش، بررسی نقش ارزشیابی برنامه درسی در عصر انقلاب صنعتی چهارم است. روشی که در این مقاله استفاده کردیم، مروری سییستماتیک است. جامعه آماری این پژوهش، 65 مقاله است که پژوهشگر از این میان، 21مقاله که بیشترین ارتباط را با عنوان داشت، انتخاب کرد. برای دستیابی به داده های معتبر در فرایند پژوهش به شیوۀ تحلیل مضمون با استفاده از فیش برداری به استخراج متون و مفاهیم مرتبط با موضوع پژوهش (در محدوده زمانی1399 تا 1402 )، از قبیل کتاب ها، پایان نامه ها، مجلات، مقال ها مبادرت شد. و از پایگاه های اطلاعاتی نیز از جمله emerald insight، . sciencedirect، springer link، Journal of Management and Business Education، ( ISI ) آی اس آی، (google scholar ) گوگل اسکالر، نورمگز، مگیران، انجمن مدیریت کیفیت ایران، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی(SID)، (cilivica)، پرتال جامع علوم انسانی و کتاب انقلاب صنعتی چهارم و کتاب انقلاب صنعتی سوم، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که برای همراه شدن با تحولات انقلاب صنعتی چهارم و حضور در جامعه ی جهانی، لازم است به توسعه ی منابع انسانی با فراهم کردن تمهیدات کافی جهت بهره مندی از مزایا و فرصت های انقلاب صنعتی چهارم بپردازیم. بی شک در این مسیر نیازمند برنامه ی درسی کارآمد هستیم؛ بنابراین برنامه های درسی نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی در عصر انقلاب صنعتی چهارم، نیازمند بازنگری و ارزشیابی مداوم است تا به بهترین نحو بازسازی شود.

جوامع به طور عام و مربیان به طور خاص بر این باورند که مشارکت خانواده و والدین عامل اصلی بسیاری از موفقیت ها و همچنین بسیاری از آسیب ها در آموزش و پرورش امروزی است. هدف این پژوهش بررسی مقالات در مورد رابطه بین مشارکت یا نگرش والدین با پیشرفت تحصیلی فرزندان بود. برخی از متغیرهایی که مشارکت یا نگرش والدین را در مقاله تعریف می کنند عبارتند از: سبک فرزندپروری، انتظارات و آرزوهای والدین، قوانین خانه و نظارت والدین، ارتباط بین والدین و فرزندان، فعالیت های خانه کودکان، نگرش والدین نسبت به مدرسه (بررسی تکالیف فرزندان، ارتباط والدین با معلمان و مشارکت والدین در فعالیت های مدرسه کودکان). فرآیند بررسی شامل گردآوری و مرور مقالات، متا-آنالیز ها و بررسی های مربوط به مشارکت والدین و تأثیر آن بر پیشرفت تحصیلی کودکان در سطوح راهنمایی و دبیرستان بود. یافته های حاصل از این بررسی، متغیرهای متعددی را نشان داد که به طور مداوم با سطوح بالای پیشرفت تحصیلی مرتبط هستند: سبک فرزندپروری مقتدرانه، انتظارات و آرزوهای بلند و واضح والدین برای نتایج تحصیلی فرزندانشان، ارتباط بین والدین و فرزندان در مورد فعالیت های مدرسه و برنامه های آینده ، ارتباط والدین با معلمان در مورد پیشرفت یا مشکلات فرزندشان. در پایان به برخی از محدودیت های اصلی پژوهش ها می پردازیم که شامل موارد زیر است: استفاده از طرح های تحقیقاتی غیرتجربی، ناهماهنگی در تعریف مفهوم مشارکت والدین در مطالعات مختلف، ناهماهنگی نتایج در بین فرهنگ ها، نادیده گرفتن نقش تعدیل کننده. برخی از عوامل اجتماعی-جمعیتی مانند ساختار خانواده یا وضعیت اجتماعی-اقتصادی، تعداد فرزندان در خانواده و غیره است. یافته های این بررسی اهمیت تأثیر والدین بر پیشرفت تحصیلی کودکان را برجسته می کند. بنابراین در طراحی سیاست های آموزشی و مداخلات مختلف آموزشی باید به دخالت این عامل اصلی در موفقیت کودکان بیشتر توجه داشت. مدارس باید سیاست های خود را در رابطه با مشارکت والدین بازنگری کنند و یک استراتژی آموزشی ایجاد کنند که در آن خانواده و معلمان مسئولیت متقابل پیامدهای کودکان را بر عهده می گیرند.

مقدمه: با توجه به رواج روز افزون استفاده از اینترنت در جامعه به ویژه در میان دانشجویان و تأثیرات استفاده از اینترنت لازم است پدیده اعتیاد به اینترنت بررسی شود. اعتیاد به اینترنت ممکن است آسیب هایی همچون: استرس، اضطراب، فشار عصبی و روانی و کم خوابی داشته باشد. از این رو هدف این مطالعه بررسی اعتیاد به اینترنت در میان دانشجویان علوم پزشکی است. روش پژوهش: این پژوهش مطالعه مروری می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از بانک های اطلاعاتی ایران داک، گرفت. در این مطالعه 18 مقاله مرتبط با عنوان بازیابی گردید که از میان آنها 3 مقاله به علت کیفیت پایین در معیارهای استورب از مطالعه کنار گذاشته شدند. در نهایت 15 مقاله مورد بررسی گردیدند. یافته ها: اعتیاد به اینترنت در میان دانشجویان علوم پزشکی کشور در دهه های اخیر رشد یافته است. نتایج نشان می دهد اعتیاد به اینترنت در بین دانشجویان پسر بیشتر از دختران و در میان دانشجویان مجرد بیشتر از دانشجویان متأهل می باشد. اعتیاد به اینترنت با افسردگی، اضطراب و استرس رابطه معنادار دارد. نتیجه گیری: با توجه به تأثیر اعتیاد به اینترنت بر سلامت روحی و روانی دانشجویان انتظار می رود مسئولین با کارشناسی مناسب در پرکردن اوقات فراغت دانشجویان، آموزش استفاده صحیح از اینترنت، فرهنگ سازی و آگاهی دانشجویان گامی بزرگ در رفع این معضل بزرگ بردارند.

پژوهش حاضر با هدف مقایسه توانایی های دیداری-حرکتی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی با دانش آموزان عادی بر مبنای آزمون نوروسایکولوژی (بنتون) و توانایی این آزمون در تشخیص این دانش آموزان صورت گرفته است. در این پژوهش از روش علی – مقایسه ای استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه دوم شهرستان دامغان و نمونه پژوهش شامل 30 نفر دانش آموز دختر پایه دوم مبتلا به ناتوانی ریاضی و 30 نفر دانش آموز دختر عادی پایه دوم شهرستان دامغان، که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از آزمون عصب روانشناختی بنتون، آزمون هوشی ریون و آزمون اختلال ریاضی (کی مت). به منظور رسیدن به نتایج پژوهش حاضر، داده های به دست آمده با روش تحلیل واریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج حاصل از آزمون های آماری نشان دهنده ی این بود که بین دانش آموزان مبتلا به ناتوانی ریاضی و عادی در توانایی های دیداری-حرکتی تفاوت معنی دار در سطح p<0. 001 وجود دارد. همچنین عملکرد دانش آموزان عادی در توانایی های دیداری-حرکتی در مقایسه با دانش آموزان مبتلا به ناتوانی ریاضی بالاتر بود. بر این اساس نتیجه گیری می شود که دانش آموزان با ناتوانی ریاضی، دارای نارسایی در توانایی های دیداری-حرکتی بوده و جهت بهبود آنها باید ضمن تشخیص به موقع با ابزارهای معتبر، مداخلات مناسب آموزشی را نیز طراحی و اجرا نمود.

هدف پژوهش حاضر پیش بینی افسردگی و فرسودگی شغلی پرستاران فعال در بخش اورژانس براساس نشخوار فکری بود. طرح پژوهش حاضر کمی و از نوع تحقیقات همبستگی-رگرسیون بود. روش نمونه گیری حاضر هدفمند بود. و برای نمونه تعداد 50 نفر انتخاب شدند که براساس نظر دلاور (1387) حجم نمونه حداقل 50 نفر برای انجام پژوهش های همبستگی و پیش بینی از کفایت علمی برخوردار است. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه های افسردگی بک و وارد(1978)، فرسودگی شغلی مزلاج و جکسون (1981)، تحمل ابهام ودن و همکاران (2003) و نشخوار فکری موریس و اوکانر (2008)، انجام گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی از روش همبستگی و رگرسیون و از نرم افزار spss نسخه 26 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که نشخوار فکری به شکل مثبت و معنی داری افسردگی پرستاران فعال در بخش اورژانس را پیش بینی می کنند. نتایج همچنین گویای آن بود که نشخوار فکری به شکل مثبت و معنی داری فرسودگی شغلی پرستاران فعال در بخش اورژانس را پیش بینی می کنند.

اعتیاد به معنای وابستگی به چیزی، به طوریکه اگر در دسترس نباشد زندگی شخص معتاد را مختل می کند. اعتیاد انواع مختلفی دارد که یکی از انواع آن، اعتیاد به مصرف مواد اعتیادآور است. مواد اعتیاد آور طبق تقسیم بندی سازمان جهانی بهداشت بر اساس اثراتی که بر جسم و روان می گذارند در سه دسته محرکها، توهم زاها و مخدرها تقسیم می گردد که نزد عامه مردم به تمامی این موارد به اشتباه مواد مخدر گفته می شود. بطور کلی ماده اعتیاد اور نزد عامه مردم شامل مواد مخدر، سیگار، قلیان و مشروبات الکلی است که محقق به کمک پژوهش روایی و با مصاحبه از تعدادی از دبیران، مشاوران تحصیلی و دانش آموزان پسر پایه دوازدهمی مدارس ناحیه هفت مشهد در نیم سال اول سال تحصیلی 1400-1401 به بررسی علل و دلایل گرایش دانش آموزان پسر پایه دوازدهمی به مصرف مواد اعتیادآور پرداخته است. محقق در جستجوی یافتن علل از زبان خود نوجوانان و معلمان و مشاوران تحصیلی که بیشترین ارتباط را با آنها دارند است و به طور تخصصی به مطالعه و بررسی دانش آموزان پسر پرداخته است که در نمونه اش در هیچ یک از پژوهش های موجود در بخش پیشینه تحقیق یافت نمی شود. یافته های پژوهش پس از انجام مصاحبات نشان می دهد که خانواده آیینه عمل نوجوان است و در صورت مناسب نبودن جو خانوادگی و وجود زمینه های اعتیاد خود دلیلی برای گرایش به اعتیاد است. روابط دوستان و همکلاسی ها با یکدیگر به علت نبود نظارت میتواند موجب گرایش به اعتیاد شود از سویی دیگر معلمان و کارکنان مدرسه نقش پیشگیرانه دارند. میان کنکور و اعتیاد نوعی همبستگی مثبت ضعیفی وجود دارد درحالیکه میان اعتیاد و میزان اعتقادات مذهبی همبستگی منفی وجود دارد. رسانه ها نیز خوب و بد هستند و با توجه به اینکه از کجا خط می گیرند می توانند عاملی برای اعتیاد باشند. آموزش مجازی در دوران بحران کرونا نمیتوان مستقیما آن را عامل گرایش به مواد اعتیاد آور دانست مگر آنکه به عنوان رسانه تلقی گردد هر چند این عامل موجب افزایش آمار نوع دیگری از اعتیاد یعنی اعتیاد به اینترنت دانست همچنین علاوه بر عوامل ذکر شده عواملی همچون، مهارت نه گفتن، فقر اقتصادی، سطح تحصیلات خانواده ها، سواد رسانه ای، نبود تفریحات سالم جو مسموم جامعه، ارزانی و درسترسی آسان و سریع به انواع مواد مخدر نیز به عنوان عاملی دخیل در این پدیده در کنار هفت عامل فوق عنوان شد.

اخلاق حرفه ای به منزله شاخه ای از دانش اخلاق به بررسی تکالیف اخلاقی در یک حرفه و مسائل اخلاقی آن می پردازد. اخلاق حرفه ای در آموزش و پرورش یکی از مؤلفه های مهم در ارتقای کیفیت آموزش خواهد بود. معلمان، نقطه آغاز هرتحول پرورشی و آموزشی هستند؛ ایجاد تحول در جامعه جز از طریق معلمانی متعهد و بااخلاق ممکن نخواهد بود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مولفه های اخلاق حرفه ای معلم بر تقویت خلاقیت دانش آموزان، با روش کیفی-تحلیلی انجام شده است بدین صورت که از بین 42 سند بررسی شده، 31 سند تا زمان رسیدن به اشباع نظری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد اخلاق حرفه ای معلم در کلاس و محیط آموزشی تاثیراتی حتمی و قطعی بر متربیان خواهد گذاشت. این تاثیرات می توانند جنبه های متعدی از شخصیت و ابعاد وجودی دانش آموزان را فراگیرند. یکی از این عوامل متاثر، خلاقیت است. معلم حرفه ای، صاحبان حرفه ای مشاغل آینده را می سازد. شاید آنها در مشاغل خود فوق العاده عمل کنند اما هرگز نمی توانند این چرخه اخلاق مداری حرفه ای را برای نسل بعد از خودشان به حرکت درآورند مگر افرادی از آنان که معلم شوند! تاثیر اخلاق حرفه ای معلم بر دانش آموزان وسعتی به چشم انداز بسیاری موفقیت های آینده آنها دارد.

سواد عاطفی در محیط های آموزشی اهمیت ویژه ای دارد. دانش آموزان با داشتن دانش عاطفی می توانند در تعاملات گروهی بهتر عمل کنند و در جلسه های کلاسی به صورت مؤثرتری مشارکت کنند. این نوع سواد به آن ها کمک می کند تا در زمان های چالش برانگیز مانند آزمون ها یا پروژه های گروهی، استرس کمتری را تجربه کنند و بهتر با فشارهای روانی کنار بیایند. همچنین، بهبود سواد عاطفی می تواند از بروز رفتارهای پرخاشگرانه و مشکلات رفتاری در کلاس جلوگیری کند. برای ارتقای سواد عاطفی دانش آموزان، می توان از روش های متعددی بهره گرفت که شامل آموزش مهارت های عاطفی در کلاس، استفاده از ادبیات و هنر، ایجاد فضای حمایتگر در کلاس، آموزش خودآگاهی و خودمدیریتی، تشویق به گفت وگوهای آزاد، مشارکت در فعالیت های گروهی، راهنمایی و مشاوره، آموزش مهارت های حل مسئله، استفاده از فناوری و توجه به تجارب روزمره است. این روش ها به دانش آموزان کمک می کند تا احساسات خود و دیگران را شناسایی و مدیریت کنند، ارتباطات مؤثری برقرار کنند و به حل چالش های اجتماعی و عاطفی بپردازند. با این رویکردها، می توان مهارت های عاطفی لازم را در دانش آموزان تقویت و آن ها را برای مواجهه با چالش های زندگی آماده تر کرد.

استراتژی یا راهبرد درلغت به معنای شیوه عمل در موقعیت خاص به کار می رود. به طور کلی منظور از راهبرد، مجموعه ای از اقدامات و تصمیمات است که برای عملی کردن سیاستهای اتخاذ شده بیان می شود تا با توجه به احتمال وقوع اوضاع و احوال متفاوت آینده کارهای انجام شدنی را مشخص کند. این مقاله به بررسی جامع راهبردهای یاددهی و یادگیری در نظام های آموزشی و تأثیرات آن ها بر کیفیت یادگیری دانش آموزان می پردازد. با توجه به تحولات اجتماعی و فناوری، انتخاب روش های مؤثر یاددهی و یادگیری به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه آموزشی، اهمیت ویژه ای یافته است. در این تحقیق، تاریخچه یاددهی و یادگیری از دوران باستان تا به امروز بررسی می شود و به تحلیل روش های مختلف یاددهی، از جمله یادگیری مبتنی بر پروژه، یادگیری مشارکتی و استفاده از فناوری های نوین پرداخته می شود. سوالات تحقیق شامل شناسایی راهبردهای مختلف، تأثیرات آن ها بر یادگیری دانش آموزان و عوامل مؤثر در انتخاب این راهبردها است. اهداف تحقیق شامل شناسایی و بررسی راهبردهای یاددهی و یادگیری، تحلیل تأثیرات آن ها بر کیفیت یادگیری و ارائه پیشنهاداتی برای بهبود کیفیت آموزش می باشد. فرضیه های تحقیق نشان می دهد که یادگیری مبتنی بر پروژه و مشارکتی تأثیر مثبت تری بر انگیزه و درک مفاهیم دانش آموزان دارد. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از داده های کمی و کیفی جمع آوری شده از طریق پرسشنامه و مصاحبه با معلمان و دانش آموزان انجام می شود. یافته ها نشان می دهند که استفاده از راهبردهای متنوع یاددهی و یادگیری، به ویژه فناوری های آموزشی، می تواند به بهبود کیفیت یادگیری و افزایش انگیزه دانش آموزان کمک کند. همچنین، نتایج تحقیق به شناسایی نقاط قوت و ضعف هر یک از این راهبردها پرداخته و به معلمان و مسئولین آموزشی کمک می کند تا تصمیمات بهتری در انتخاب روش های تدریس اتخاذ کنند. علاوه بر این، این تحقیق به بررسی چالش های موجود در پیاده سازی این راهبردها و موانع احتمالی در نظام آموزشی می پردازد. نتایج به دست آمده می تواند به عنوان مبنایی برای توسعه برنامه های آموزشی و سیاست گذاری های آموزشی در سطح کلان مورد استفاده قرار گیرد. در نهایت، مقاله به ارائه پیشنهاداتی برای بهبود نظام آموزشی و تشویق معلمان به استفاده از روش های نوین یاددهی و یادگیری می پردازد. این تحقیق می تواند به عنوان منبعی برای پژوهشگران و مسئولین آموزشی در راستای بهبود کیفیت آموزش مورد استفاده قرار گیرد و به توسعه راهبردهای مؤثر در یاددهی و یادگیری کمک کند.

هدف تحقیق حاضر، تدوین مدل ساختاری نقش رهبری معنوی و تحول گرا بر توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی شهرستان سلماس: بررسی نقش میانجی یادگیری سازمانی می باشد. این تحقیق از نظر هدف، جزء تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت پژوهش از نوع توصیفی و به روش پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مدارس دوره ابتدایی شهرستان سلماس در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 498 نفر (228 مرد و 270 زن) می باشد. حجم نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان، 217 محاسبه شد که انتخاب این تعداد از معلمان دوره ابتدایی شهرستان سلماس به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای صورت گرفت. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رهبری معنوی خدری و شاه طالبی(1395)، سبک رهبری تحول گرا باس و آولیو(2000)، توانمندسازی اسپریتزر(1995) و یادگیری سازمانی نیفه(2001) استفاده گردید، روایی پرسشنامه های مذکور به جهت استفاده از پرسشنامه های استاندارد، تایید و پایایی آنها از طریق ضریب آلفای کرونباخ بالای7/0 بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی(معادلات ساختاری) استفاده شد. با توجه به غیرنرمال بودن توزیع داده ها از تحلیل از معادلات ساختاری و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار pls استفاده گردید. نتایج نشانگر این بود که مدل ساختاری نقش رهبری معنوی و تحول گرا بر توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی شهرستان سلماس: بررسی نقش میانجی یادگیری سازمانی قابل تدوین می باشد، لذا، نقش رهبری معنوی و تحول گرا بر توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی شهرستان سلماس: بررسی نقش میانجی یادگیری سازمانی مثبت و معنی داری می باشد، همچنین نتایج نشان داد که یادگیری سازمانی در رابطه سبک رهبری تحول گرا و معنوی با رفتارهای کاری نو آورانه در بر یادگیری سازمانی معلمان، نقش میانجی را ایفا می نماید.

مقاله حاضر به روش مروری-کتابخانه ای است، که با توجه به نظرات اندیشمندان این عرصه به رشته تحریر در آمده است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر استفاده از تکنولوژی های آموزشی در کلاس ابتدایی انجام گرفته می باشد. نتایج بدست آمده نشان می دهد، مقاله حاضر به روش مروری-کتابخانه ای است، که با توجه به نظرات اندیشمندان این عرصه به رشته تحریر در آمده است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر استفاده از تکنولوژی های آموزشی در کلاس ابتدایی انجام گرفته می باشد. نتایج بدست آمده نشان می دهد، تکنولوژی آموزشی در کلاس های ابتدایی تأثیرات کلیدی دارد. اولاً، این ابزارها جذابیت یادگیری را افزایش می دهند. دانش آموزان معمولاً با استفاده از ویدیوها، بازی های آموزشی و نرم افزارهای تعاملی بیشتر درگیر می شوند و این امر به افزایش علاقه آن ها به یادگیری کمک می کند. دوماً، تکنولوژی به معلم این امکان را می دهد که درس ها را به شیوه های خلاقانه تر و متنوع تر ارائه دهند. آن ها می توانند محتوای آموزشی بصری تر و جذاب تر کنند، که به فهم بهتر مفاهیم کمک می کند. سوماً، فرصت یادگیری شخصی سازی شده را فراهم می کند. دانش آموز می تواند با توجه به سرعت و سبک یادگیری خود پیش برود و این مسأله به ویژه برای دانش آموزانی که نیازهای خاص دارند، بسیار مفید است. علاوه بر این، تکنولوژی تعاملات اجتماعی را در کلاس افزایش می دهد. دانش آموزان می توانند به راحتی با یکدیگر همکاری کنند، نظرات و ایده های خود را به اشتراک بگذارند و از مهارت های یکدیگر بهره برداری کنند. در نهایت، تکنولوژی آموزشی به توسعه مهارت های دیجیتال در کودکان کمک می کند. آن ها با استفاده از فناوری با ابزارهای جدید آشنا می شوند و این مهارت ها برای آینده شان بسیار مهم خواهد بود. در مجموع، تکنولوژی آموزشی می تواند یادگیری را در ابتدایی جذاب تر و مؤثرتر کند.

پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگویی ذهنی خبرگان در راستای چالشهای آموزش مجازی دروس عملی در هنرستانها با تاکید بر دوران کرونا با استفاده از روش شناسی کیو انجام گرفت. پژوهش حاضر بر اساس هدف، از نوع کاربردی، به لحاظ ماهیت توصیفی و به دلیل کاربرد روش شناسی کیو، از نوع پژوهشهای آمیخته می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه هنرآموزان خبره، پیشکسوتان شاغل در هنرستانها و متخصصین آموزش در فضای مجازی بودند که از میان ایشان 15 نفر به صورت نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. برای انجام این پژوهش از نمودار کیو با توزیع شبه نرمال با توزیع اجباری استفاده شده است. دادههای مرتب سازی شده مشارکت کنندگان در نرم افزار SPSS وارد شد تا به کمک تحلیل عاملی کیو ذهنیت های مختلف مشارکت کنندگان شناسایی شود. بر پایه یافته های پژوهش، 5 الگوی ذهنی متمایز در خصوص چالشهای اموزش مجازی دروس عملی در هنرستانها شناسایی شد.

تقویت تفکر استراتژیک، به تدوین استراتژی های بهتر منجر می شود. مدیرانی که مجهز به قابلیت تفکر استراتژیک هستند قادرند، سایر کارکنان را به یافتن راهکارهای خلاقانه برای موفقیت سازمان ترغیب کنند. آن ها سازمان را آن گونه که باید باشد، می بینند نه آن گونه که هست. به این ترتیب می توان تفکر استراتژیک را پیش درآمدی بر طراحی آینده ی سازمان دانست. استفاده از عبارت تفکر استراتژیک برای اشاره به کلیه ی تفکرات در خصوص استراتژی بوده است تا منظور خاص آن، به معنای نوع خاصی از تفکر که ویژگی های مشخصی دارد. نگارنده در این پژوهش به بررسی استقرار تفکر استراتژیک در سازمان بهزیستی کشور پرداخت. می توان مزایای تفکر استراتژیک را به سرمایه ی فکری سازمان پیوند داد و مطرح کرد که امروزه اهمیت تفکر استراتژیک به عنوان اهرم جدید سرمایه ی فکری در سازمان در مقابل اهرم های قدیمی نظیر: زمین، سرمایه و کار، افزایش یافته است. تفکر استراتژیک، شامل تفکر در زمان است و متفکر استراتژیک ارتباط متقابل دیروز، امروز و فردا را درک می کند. سازمان بهزیستی کشور به عنوان سازمانی تخصصی و حرفه ای در حوزه ی ارائه ی خدمات اجتماعی، نیازمند توجه مستمر به عوامل محیطی مؤثر است. بنابراین، تفکر استراتژیک اهمیت فوق العاده ای داشته و برخورداری از آن، از ضروریات ماندن در فضای رقابتی امروزی است.

تاثیر دوره نوجوانی در زندگی افراد و جامعه بسیار قابل توجه است، زیرا رفتار بزرگسالان در نوجوانی تثبیت می شود، لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش بخشش و همدلی بر بهزیستی روان شناختی و نوجوانان شهرستان شادگان انجام شد. مطالعه حاضر از لحاظ روش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش است و از لحاظ جمع آوری داده ها از نوع میدانی است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دوره اول متوسطه (پسر) شهرستان شادگان در سال تحصیلی 1403-1402 هستند که از بین آن ها 60 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه 30 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامۀ بخشش (تامپسون و همکاران، 2005)، پرسشنامه استاندارد همدلی کودک و نوجوان (EmQue-CA) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (2002)، استفاده گردید. گروه آزمایش در هشت جلسه60 دقیقه ای به‏صورت هفته‏ای دو جلسۀ آموزشی و به ‏طور کلی در یک ماه، آموزش همدلی دریافت کردند، همچنین برنامه آموزشی بخشش طی 6 جلسه، هر جلسه 60 دقیقه، هفته ایی یک بار برنامه آموزشی بخشش در گروه آزمایش نیز اجرا شد. درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیره برای تحلیل داده ها به کار رفت. نتیجه آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت معنا داری بین نمرات آزمون بهزیستی روانشناسی آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون وجود دارد. نشان دهنده این است که آموزش های بخشش و همدلی نقش مهمی در بهبود بهزیستی روانشناسی دارد.

اختلال شخصیت مرزی (BPD) یکی از پیچیده ترین اختلالات روان شناختی است که با ناپایداری هیجانی، روابط بین فردی ناسازگار، و رفتارهای تکانشی مشخص می شود. در این مقاله، به بررسی جامع روش های درمانی این اختلال، از رویکردهای کلاسیک تا جدیدترین پیشرفت ها، پرداخته شده است. روش های کلاسیک نظیر درمان دیالکتیکی رفتاری (DBT) و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی (MBT) که به طور گسترده در تنظیم هیجانات و کاهش رفتارهای خطرناک به کار گرفته می شوند، با روش های نوین مانند آیکونی تراپی، هنردرمانی، و واقعیت مجازی درمانی مقایسه شده اند. همچنین، تأثیر دیدگاه نظریه پردازان روانکاوی مدرن همچون کریستوفر بولاس و دونالد وینیکات در شکل گیری درمان های خلاقانه بررسی شده است. این نظریه ها، با تأکید بر نقش ناخودآگاه، فضای انتقالی، و بازسازی روایت های ذهنی، پایه ای برای توسعه درمان هایی مانند روایت درمانی و سینماتراپی فراهم کرده اند. نتایج نشان می دهد که درمان های نوین می توانند مکمل مؤثری برای روش های سنتی باشند، به ویژه در مواردی که بیماران با مقاومت در بیان هیجانات کلامی مواجه هستند. این مقاله بر اهمیت رویکردهای چندوجهی و فردمحور تأکید دارد که ترکیبی از تنظیم هیجانات، بازسازی هویت، و تقویت روابط بین فردی را شامل می شوند. در نهایت، پیشرفت های اخیر، با بهره گیری از فناوری و ابزارهای خلاقانه، افق های جدیدی را برای درمان اختلال شخصیت مرزی گشوده اند، اما نیاز به تحقیقات بیشتر برای ارزیابی اثربخشی بلندمدت این رویکردها وجود دارد.

هدف تحقیق حاضر پیش بینی انگیزش پیشرفت تحصیلی بر مبنای خودپنداره تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان شهر سنندج بود. روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی، شهر سنندج بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوگران به تعداد 255 نفر از دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی بود. ابزار گردآوری اطلاعات عبارت است از پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی (1984)، پرسشنامه خودپنداره تحصیلی چن و یی یسن (2004)، و پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی پینتریچ و دی گروت (1960)، بود. آزمون آماری فرضیه ها رگرسیون بود. نتایج تحقیق حاکی بود که خودپنداره تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی پیش بینی کننده انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می باشند (01/0>P).

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک اسناد درونی و ادراکات خودکارآمدی با اشتیاق تحصیلی انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از میان آن ها 235 نفر به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران بود. تحلیل داده ها با روش رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک اسناد درونی و ادراکات خودکارآمدی با اشتیاق تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارند. نتایج حاکی از آن است که تقویت این عوامل روان شناختی می تواند به بهبود انگیزه و مشارکت دانش آموزان در فرایند یادگیری منجر شود. بنابراین، پیشنهاد می شود در برنامه ریزی های آموزشی و مشاوره ای، بر آموزش مهارت های مرتبط با سبک اسناد درونی و تقویت باور به توانمندی های فردی تأکید شود تا زمینه ساز ارتقای کیفیت یادگیری و موفقیت تحصیلی دانش آموزان فراهم گردد.

یکی از اختلالاتی که در میان کودکان و نوجوانان مشاهده می شود، اختلال لجبازی است. این رفتار نامطلوب اگر در حد کم باشد، طبیعی است. اما اگر بیش از حد باشد برای رفع آن نیاز به مداخله است. هدف از این پژوهش کمک به شناسایی و رفع اختلال لجبازی در کودکان است. این پژوهش در مدرسه ابتدایی الزهرا(س) سلم از توابع شهرستان کیار در سال تحصیلی 1403-1402 در مورد دانش آموزی که در پایه سوم در حال تحصیل است، انجام شده است. ابتدا شواهدی از لجبازی دانش آموز بیان و در جمع آوری شواهد از منابع مختلف شامل دانش آموز، والدین دانش آموز، معلمان، سایر دانش آموزان و پرونده تحصیلی دانش آموز استفاده شده است. همچنین در این پژوهش از روش پرسشنامه گروه سنجی، مصاحبه و مشاهده برای جمع آوری اطلاعات در خصوص این اختلال استفاده شده است. سپس راهکارهای درمان این اختلال بیان شده است و در عمل راهکار ها مورد اجرا قرار گرفته است و نتایج به دست آمده از این اقدامات بیان شده است.

افزایش شایستگی های اجتماعی و کاهش پرخاشگری با یکدیگر رابطه ی دوسویه دارند. پرخاشگری یک اختلال رفتاری شایع به ویژه در پسران است، که محققان تعاریف و دلایل متعددی برای آن ذکر کرده اند. یکی از دلایل لزوم توجه به پرخاشگری و تلاش برای پیشگیری و کنترل آن در سن 8 سالگی، آن است که تحقیقات نشان داده است که پرخاشگری در سن 8 سالگی، پیش بینی کننده ی پرخاشگری و انواع رفتارهای ضداجتماعی در سن 30 سالگی است. محققان بر این اعتقادند که بالارفتن مهارت های اجتماعی به ویژه از طریق داستان، و تجربه ی ارتباط موثر و تکرار و تسلط بر رفتارهای جایگزین پرخاشگری، و احساس ارزشمندی و تعلق، می تواند در کنترل و کاهش پرخاشگری و افزایش شایستگی اجتماعی موثر باشد. در این تحقیق، به شیوه ی مطالعه ی موردی اقدام پژوهی، موارد مشاهده شده از دانش آموز پایه دوم دبستان، به عنوان شواهد اول به کارشناسان این حیطه ارائه گردید، و با توجه به نظر آنها و نتیجه ی مطالعات، روش های افزایش برخی مشخصه های شایستگی اجتماعی و کنترل پرخاشگری در کلاس و به ویژه در یک دانش آموز، به کار گرفته شد. نتایج کاهش سطح پرخاشگری و افزایش شایستگی اجتماعی در این دانش آموز، با ثبت همه ی موارد انضباطی بعد از شروع پژوهش و پر کردن پرسشنامه قبل و بعد از پژوهش و مقایسه ی آن، بررسی شد.

نظام آموزشی به عنوان یکی از ارکان اساسی هر جامعه، نقش مهمی در شکل گیری هویت اجتماعی و سیاسی افراد ایفا می کند. این مقاله به بررسی تأثیرات نظام آموزشی ایران بر افزایش آگاهی سیاسی و مشارکت مدنی می پردازد و به تحلیل چالش ها و موانع موجود در این زمینه می پردازد. آگاهی سیاسی به معنای درک و شناخت افراد از مسائل سیاسی و حقوق شهروندی است، در حالی که مشارکت مدنی شامل فعالیت های داوطلبانه ای است که افراد به منظور بهبود جامعه و تأثیرگذاری بر تصمیم گیری های سیاسی انجام می دهند. با وجود پیشرفت های آموزشی در ایران، هنوز چالش هایی در زمینه افزایش آگاهی سیاسی و مشارکت مدنی وجود دارد. این مقاله به بررسی محتوای آموزشی و روش های تدریس در نظام آموزشی ایران می پردازد و تأکید می کند که آموزش دروس اجتماعی و تاریخ می تواند به شکل گیری آگاهی سیاسی کمک کند. همچنین، نقش فعالیت های فوق برنامه و دوره های آموزشی مرتبط با حقوق شهروندی در ترویج مشارکت مدنی مورد بررسی قرار می گیرد. یافته ها نشان می دهند که نظام آموزشی ایران با وجود نقاط قوت، هنوز در زمینه افزایش آگاهی سیاسی و مشارکت مدنی با چالش هایی مواجه است. در نهایت، مقاله پیشنهاداتی برای بهبود نظام آموزشی ارائه می دهد، از جمله توسعه محتوای آموزشی، تشویق به مشارکت و برگزاری کارگاه های آموزشی برای تقویت مهارت های اجتماعی و سیاسی. این اصلاحات می توانند به بهبود وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور و شکل گیری جامعه ای فعال و پویا منجر شوند. همچنین، توجه به تجربیات جهانی و الگوهای موفق در این زمینه می تواند به غنی تر شدن محتوای آموزشی و افزایش اثربخشی برنامه ها کمک کند. به طور کلی، همکاری بین نهادهای آموزشی، دولت و جامعه مدنی برای تحقق این اهداف ضروری است.

توسعه شایستگی های حرفه ای معلمان مقدمه ارتقای کارآمدی نظام آموزشی است و این مستلزم آگاهی از شاخص ها و ویژگی های یک معلم اثربخش است. هدف اصلی این پژوهش احصاء مهمترین شاخص های یک معلم اثربخش از دیدگاه دانش آموزان و معلمان بود که بصورت کیفی و در سطح کشور طراحی و اجرا شد. ابتدا سرگروه های آموزشی در رشته تدریس های مختلف، معلمان اثربخش را از دیدگاه خود در سطح استان و یا شهرستانها به تیم پژوهشی معرفی نمودند. سپس براساس رزومه ارائه شده و رضایت همکار و تایید دانش آموزان مبنی بر اثربخش بودن معلم معرفی شده بصورت هدفمند 371 معلم، در سطح 29 استان انتخاب شدند. با معلمان و دانش آموزان آنها در کلاس درس مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا و به روش کدگذاری داده ها تجزیه و تحلیل شدند. نتیجه نهایی دستیابی به چهار مقوله اخلاقی، حرفه ای، ارزشیابی و آنچه یک معلم اثربخش انجام نمی دهد، در قالب 45 گزاره (شاخص) از دیدگاه معلمان و 53 گزاره (شاخص) از دیدگاه دانش آموزان بود. نتایج پژوهش، شاخص ها و الگوهای رفتاری مناسبی برای توسعه حرفه ای همه معلمان به ویژه نو معلمان در سطح کشور دراختیار قرار می دهد.

اثر چهار هفته تمرین کراسفیت با شدت بالا و مکمل یاری بتائین برعملکرد و عوامل آمادگی جسمانی کشتی گیران نخبه شهر تهران بود. روش شناسی: 32 کشتی گیر در 4 گروه(1: تمرین، 2: تمرین+مکمل، 3: مکمل، 4: کنترل) به صورت تصادفی تقسیم شدند و برنامه تمرینی آزمودنی های گروه تمرین به مدت 4 هفته شامل تمرینات پیشرونده کراسفیت، به صورت دو روز در هفته اجرا شد. آزمودنی ها مکمل (25/1 گرم بتائین مخلوط در 240 میلی لیتر نوشیدنی ورزشی) یا دارونما (فقط نوشیدنی ورزشی) را دو بار در روز مصرف کردند. آزمودنی ها به مدت 4 هفته و در روز های تمرین(دو جلسه در هفته) اولین نوشیدنی را در صبح یا 90 دقیقه قبل از جلسه تمرینی و نوشیدنی دوم را در عصر مصرف کردند. فاکتور های چابکی توسط تست 4*9، vo2max و زمان رسیدن به واماندگی توسط تست بروس، قدرت بیشینه توسط پرس سینه، درصد چربی با استفاده از دستگاه Inbody و مهارت زیرگیری با کشتی یک دقیقه ای با حریف هم وزن کشتی گیر و تعداد زیرگیری ها در یک دقیقه ارزیابی شد. تحلیل داده ها توسط آزمون شاپیروویلک برای توزیع طبیعی داده ها و برای آنالیز استنباطی دیتاها از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر 2*2 برای داده های وابسته و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 0. 05 در نظر گرفته شد. یافته ها و نتایج: نتایج آزمون واریانس 2*2 نشان داد که بعد از 4 هفته مکمل یاری بتائین و تمرین کراس فیت در سطح درصد چربی و قدرت بیشینه تغییری معنی داری وجود داشت(p<0. 05) اما اثر معناداری در سطوح چابکی، Vo2max، زمان رسیدن به واماندگی، زیرگیری دیده نشده(p>0. 05). نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین کراسفیت و مکمل بتائین بر عملکرد عضله و کاهش چربی اثربخش است اما اثری بر عوامل مهارتی کشتی ندارد.

هدف مطالعه حاضر اثر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت متوسط با مصرف عصاره زیره کوهی بر سطوح لیپوکالین-2، اینترلوکین-1 بتا و ترکیب بدنی زنان چاق مبتلا به فشار خون بود. روش شناسی: در این پژوهش زنان چاق غیرفعال شهر تهران 36 نفر دارای چاقی و فشار خون (شاخص توده بدن بالای 30 ) انتخاب شدند. این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون در 4 گروه(1: کنترل 2: تمرین تناوبی با شدت متوسط 3: تمرین تناوبی با شدت متوسط+مکمل 4: مکمل انجام شد. پروتکل تمرینی شامل 30 دقیقه دویدن با شدت 45-60 درصد ضربان قلب ذخیره بود. در اولین جلسه تمرین با شدت 40 درصد ضربان قلب ذخیره آغاز شد و به تدریج با پیشرفت آمادگی آزمودنی ها هر هفته 5 درصد بر شدت تمرین افزوده شد و پس از رسیدن آزمودنی ها به شدت 60 درصد ضربان قلب ذخیره این وضعیت تا پایان پروتکل حفظ شد. آزمودنی هایی که ملزم به دریافت مکمل بودند باید به مدت هشت هفته، روزانه 3 گرم دانه زیره را در دو وعده (در ساعاتی مشابه و یک ساعت قبل از صرف وعده غذایی ناهار و شام) تقسیم و هرکدام را در 200 میلی لیتر آب 80 درجه به مدت ده تا پانزده دقیقه دم و مصرف می کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر 2*2 و آزمون تعقیبی توکی برای بررسی تغییرات به وجود آمده در گروه های مورد مطالعه با استفاده از نرم افزار SPSS 21 در سطح معنی داری 0. 05 استفاده شد. یافته ها و نتایج: نتایج نشان داد که سطوح لیپوکالین-2 و اینترلوکین-10 بتا در گروه تمرین و تعاملی کاهش معنی دار داشت(p<0. 05) اما تغییر معنی دار در گروه کنترل و مکمل به تنهایی دیده نشد(p>0. 05). نتیجه گیری: در این مطالعه دیده شد که سطوح lcn-2 و اینترلوکین-10 بتا متعاقب مصرف زیره کوهی و تمرین تناوبی با شدت متوسط کاهش معنی دار شده است؛ اما عصاره زیره کوهی به تنهایی تاثیری در سطوح lcn-2 و اینترلوکین-10 نشد.

زنان به عنوان نیروی بالقوه با مشارکت بالفعل خود در فعالیت های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، چرخ های جامعه را همگام با مردان به حرکت درآورده و توفیقات روزافزونی از این رهگذر به بار آورد. با توجه به این که شهر خرم آباد مرکز مرکز یک استان ایل محور و قومیتی است، محورهای توسعه محور و مدرن، در این استان شکل گرفته است. با این موج از تحولات و تغییرات اجتماعی که زمینه ساز تحولات و شکوفایی است و رشد اجتماعی را رقم می زند، انتظار می رود که نگرش اجتماعی در مورد استان لرستان به ویژه مرکز آن شهرستان خرم آباد نسبت به زنان تغییراتی داشته باشد؛ اما با توجه به شواهد تجربی این امر تحقق نیفتاده است. لذا پژوهشی در این راستا صورت گرفت که به نگرش عمیق شهروندان با روش تحلیل داده بنیاد استفاده گردید. براساس تحلیل نتایج، عوامل علی(خانواده، فضای مجازی، جنسیت، اشتغال، تحصیلات، اوقات فراغت)؛ شرایط زمینه ای (دین، فرهنگ قومی _ قبیله ای، اقتصاد)؛ شرایط ساختاری(موانع سیاسی، موانعع جغرافیایی، موانع اجتماعی، موانع فرهنگی)، شناسایی شده اند. از تحلیل نتایج داده ها شهروندان برای کنشگری سیاسی و اجتماعی زنان استراتژی (خانواده دموکراتیک، کنشگری مجازی، کنشگری مسالمت آمیز، کنشگری صنفی، کنشگری ارتباطی) می باشند.

جهان باورودبه عصر رسانه ها وشکل گیری جامعه اطلاعاتی دوران جدیدی را آغاز کرده است که جزء جدایی ناپذیر زندگی وتاثیر بسزایی درتمام جوانب زندگی افرادداشته من جمله فرهنگ که مهمترین عنصر والگوی زندگی افراد جامعه می باشد، کارکرد رسانه ها درعصراطلاعات وارتباطات در همه ابعاد زندگی اجتماعی وفرهنگی نقش زیادی در بالا بردن آگاهی های گوناگون برعهده می گیرند وجامعه را در نیل به توسعه همه جانبه یاری می کنند پژوهش حاضر درصدد است تاثیر رسانه ها را درتوسعه فرهنگی افراد وجامعه را مورد بررسی وتحلیل قرار دهدکه به روش کتابخانه ای ومیدانی جمع آوری گردیده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که نقش فرهنگی رسانه از جمله ذهنیت سازی، فرهنگ سازی، انتقال دهنده ارزش ها والگو سازی وهویت و. . . . تاثیر بسزایی درسایر افراد جامعه داشته ومی تواند شخص ویاجامعه را به سمت پیشرفت ویاشکست سوق دهد.

با توجه به اهمیت نقش مدیران مدارس در کیفیت یادگیری دانش آموزان، این پژوهش به بررسی تأثیر هوش هیجانی و منابع قدرت مدیران بر نحوه یادگیری دانش آموزان می پردازد. روش مطالعه به صورت کتابخانه ای بوده و با تحلیل منابع معتبر علمی انجام شده است. معضل اصلی که این پژوهش به آن پرداخته، ضعف در استفاده صحیح مدیران از مهارت های مدیریتی و تأثیر آن بر انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. یافته ها نشان می دهد که هوش هیجانی مدیران، به ویژه توانایی درک و مدیریت احساسات خود و دیگران، نقشی کلیدی در ایجاد محیط یادگیری سازنده دارد. همچنین، استفاده بهینه از منابع قدرت، به ویژه قدرت تخصصی و قدرت مرجع، می تواند موجب افزایش اعتماد و تعامل مثبت میان مدیران، معلمان و دانش آموزان شود. در نتیجه گیری، بر ضرورت ارتقای مهارت های هوش هیجانی مدیران و آموزش شیوه های صحیح استفاده از منابع قدرت تأکید شده و راهکارهایی برای بهبود عملکرد مدیریتی در مدارس ارائه شده است. واژگان کلیدی: هوش هیجانی، منابع قدرت، مدیران مدارس، یادگیری دانش آموزان، مدیریت آموزشی.

بیان مسئله: همانطور که مشخص است برای قرنِ 21، آنگونه که دیگر قرون تاریخ دارند؛ هنوز تاریخ هنری معروف ننوشته اند چراکه باید از آن اندکی بیشتر عبور کنیم و از طرفی ما در این دوره خواه-ناخواه معاصر شدیم! و زادگاهِ ما ایران گشت و با آن شرایطی که برای نگارنده مُهیا شد تا در دانشگاه درسِ هُنر بخواند به مرور خلاء هایی را دریافت که انتظار داشت در اعصارِ قبلی مشکلاتش حل میشد، مثلاً چیزی مانندِ عرصه ی تئاتر که یونانِ باستان از جمله بزرگ پرچمدارانش بوده که: اگر هنر میبایستی پُر از مباحث آموزنده و خلاقیت باشد و اگر موسیقیِ یونانی توان درمان دارد (یعنی منجر به هنر درمانی میشود)؛ پس چرا ما در شاخه های دیگرِ این مهم (هنر و درمان) چندان که باید پیشرفت نکردیم، خصوصاً در کشوری چنین کُهن همچو ایران! . که ما را بر آن ساخت تا با دغدغه ی خود به امرِ دراماتِراپی مشغول شده و این قِسم را نیز معادل سازی و بِروز کنیم تا در آتی که قرن ها پیش می روند؛ آیندگان از این کاستی ها دیگر درمانده نشوند. هدف: علاوه بر این سخن همچنین در اینجا قصد داریم تا با رویکردی اسطوره شناختی به جهانی فَرایِ آن با مدد از شخصیت و چیستیِ موجودِ دیو!؛ نو آوریهایی کنیم. . روش تحقیق: در بابِ پیشینه ی پژوهش در این تحقیق ما به افکار آقای عبدالرضا ناصر مقدسی وام داریم و از منابع میدانی و کتابخانه هرچه در توان بود بهره بردیم، دیدگاهی توصیفی-تحلیلی داشته و خواهانیم کیفی و عملی گردد. جمع بندی: در پایان با فزونیِ چنین تحقیقاتی؛ امیدواریم امورِ هنرِ جهان و ایران به مباحثی پویا تر، مانا تر و ملموس تر مبدل شده و از حمایتِ معقولانه تری برخوردار شود. امید که مفید واقع گردد. .

هدف این پژوهش پیش بینی رابطه سبک های مقابله ای بر افسردگی و رضایت زندگی زناشویی و اضطراب در زنان متاهل شهرستان بوهشر است. این پژوهش از نظر رابطه بین متغیر ها ( با توجه به اهداف پژوهش)، از نوع همبستگی، و از نظر ماهیت آن، در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. و از لحاظ گردآوری داده ها کمی است که در نرم افزار spss و همچنین ریزل تحلیل می شود. جامعه آماری این پژوهش، زنان متأهل شهربوهشر می باشند. . نمونه پژوهش بر اساس جدول مورگان، 200 نفر از جامعه می باشد که به صورت دردسترس انتخاب خواهند شد. ابزارهای اندازه گیری عبارتند پرسشنامه پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه استاندارد رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه اضطراب بک و همچنین در بخش کمی داده ها از روش های استنباطی رگرسون خطی گام به گام و همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها نشان داد افسردگی به میزان قابل توجه ای بر رضایت زوجین در زندگی و اضطراب تاثیر دارد، همچنین با بررسی انواع سبک های افسردگی رابطه مثبت و معنی داری بر رضایت زوجین یافت شد.