ادبیات فارسی بهویژه شاخة ادب صوفیانة آن بهدلیل خاصیّت آینگی و بازنمایی سلوک فکری و رفتاری بشر، تا حدودی آبشخور بسیاری از هنرهای هفتگانه، بهویژه هنر سینما بوده است. اگرچه این هنر (سینما) محصولی وارداتی است و پیشینة چندانی در این سرزمین کهن سال ندارد؛ لیک میراث گران بها و سترگ تصوف ایرانی که نمادی از آیین و سنتهای ماست میتواند یکی از آبشخورهای اصلی آن به شمار آید. البته برخی از اهالی فرهیختة هنر هفتم، یکسر به خاستگاه آن نظر دارند و از بزرگان آن در جهان غرب تأسی میکنند؛ لیک هستند فیلمسازان در اعماقی (آشنا با مفاهیم هنری و انسانی) که چندان مرعوب غرب نشدهاند بلکه سعی دارند به هنر خود رنگ بومی ببخشند. داریوش مهرجویی فیلمساز ایرانی و دانشآموختة فلسفه در غرب توانسته بنیان گذار تفکری نو در سینما باشد. در این پژوهش با روش تحلیلی محتوایی و رویکرد بینامتنی کوشیدهایم آیین تصوف؛ متن پنهان فیلم هامون را از رهگذر نمادها و نشانهها بکاویم و درنهایت به این نتیجه برسیم که انسان مدرن برای شناخت وجودی خویش و تحصیل معرفتی ژرفتر نیازمند سنتها و آیینهایی است که از اسلاف برایش به جای مانده است؛ ازاین رو، مهرجویی وجوه اشتراکی میان تصوف ایرانی و فلسفة غرب مییابد؛ بهویژه برخی از اصول بنیادی دبستان اگزیستانسیالیسم که عمل گرایی و فاعلیت بشر را برای رسیدن به رشد و تعالی و زیست بهتر، اصلی مهم میداند و همانند دبستان تصوف بر توانمندی خاص بشری و پیمودن مسیری که انسان با تکیه بر خویش و تواناییهایش در آن گام بردارد تا به منتهای کمال و سعادت برسد، تأکید میکند.