از جمله صفاتي که خداوند در قرآن کريم به خود نسبت داده، صفات خبريه مي باشد که مجال بحث و اختلاف نظرهاي مبنايي و عميق را بين متکلمان ايجاد کرده است. برخورد با اين دسته از صفات، سوالات زيادي را درذهن متکلمان ايجاد کرده است. از جمله اينکه: آيا واقعا خداوند داراي اين گونه از صفات هست يا نه و آيا خداوند اين صفات را به طور حقيقي به خود نسبت داده يا نه و نسبت اين گونه صفات به خداوند به صورت مجازي بوده است و بالاخره اينکه ما درحوزه معناشناسي، اين مدل صفات را چگونه بايد فهم کنيم. البته در پاسخ به چنين سوالاتي متکلمان رويکرد هاي متفاوتي را اتخاذ کرده و مواضع مختلفي را برگزيده اند. در اين بين برخي که ظاهرگراتر بودند، قائل به تشبيه شده و گفتند: اين صفات را بايد حمل بر معناي ظاهري کرده و عده اي قول به تنزيه را برگزيده و گفتند که بايد ساحت مقدس خدا را از اين گونه صفات امکاني پاک کرد. عده اي نيز قائل به تعطيل معرفتي در اين حوزه شدند و بالاخره گروهي گفتند که در حد توان عقل، مي توان اين صفات را فهميد. در اين مختصر به بررسي ديدگاه هاي متکلمان با رويکرد ظاهرگرايي اهل حديث و اشاعره و عقل گرايي معتزله و در نهايت عقل گرايي و نقل گرايي اماميه پرداخته خواهد شد.