ارتباط انسان با جهان در گرو انديشه اوست و محصول انديشه او نيز شناخت و علم مي باشد ابزار نظري و عملي انسان براي بهتر زيستن، سامان بخشيدن و هدفمند كردن زندگي از محصول انديشه و ارتباط با جهان درون و بيرون يعني شناخت و علم بهره مي برد اين ابزار در زبان فني تكنولوژي يا فني آوري نام مي گيرد مقاله حاضر بر آن است كه بتواند ارتباط ميان محيط به مثابه جامعه و علم و شناخت و فناوري را باهم نشان دهد. در اين باب نظريات مختلفي در طول تاريخ علم و دانش انسان هموازه ارايه شده است و اين نشانگر اهميت موضوع است. البته وقتي سخن از تکنولوژي مي رود در ابتدا ديددگاه متخصصان فني به ميان مي آيد و آنها تکنولوژي را زاييده خلاقيت و ابزارسازي فن آور مي دانند. برخي از آنها علم مورد نياز تکنولوژي را زاييده دروني خود تکنولوژي مي پندارند و برخي ديگر آنها را منفک از هم مي انگارند وليکن فيلسوفان و جامعه شناسان رسيدن به فن آوري را در مرتبه اول در طبقه بررسي هاي فلسي و جامعه شناسي قرار مي دهند و بعد در نگاه هاي فني به آن مي پردازند.