خليج فارس به واسطه دارا بودن ذخاير عظيم نفت و گاز و موقعيت ژئوپلتيکي بسيار مهم و نيز وجود بنيادگرايي اسلامي از اهميت زيادي برخودار است. اين منطقه مهم تامين کننده اصلي نياز انرژي جهان مي باشد. لذا بعد امنيت در آن بيش از پيش اهميت دارد. در عين حال وجود بازيگران بزرگي همچون ايالات متحده آمريکا به عنوان تنها ابرقدرت جهان و درهم پيچيدگي منافع اين کشور با تحولات منطقه مذکور، وقايع آن را بسيار پيچيده کرده است. جمهوري اسلامي ايران نيز به دليل دارا بودن شرايط استراتژيک خاص و منازعه بيش از سه دهه با ابرقدرت آمريکا، اختلافات تاريخي و هويتي با کشورهاي منطقه، دسترسي به منابع عظيم نفتي و نيز تسلط بر تنگه استراتژيک هرمز جايگاه بسيار مهمي را در منطقه در اختيار دارد. مساله مهم در اينجا اين است که بهترين گزينه امنيتي براي ايران در اين منطقه چيست؟
استدلال نويسنده آن است که جمهوري اسلامي داراي انتخاب هاي چندگانه اي است: گزينه اول اينکه ايران با تاکيد بر مشترکات خود و کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس به همگرايي با آنها بپردازد. گزينه دوم اينکه ايران رويکرد يک سويه اي را در پيش گرفته و از طريق توانمندي هاي طبيعي و نظامي خود به سمت هژموني منطقه اي پيش برود. اما در نهايت يافته هاي تحقيق نشان دادکه استراتژي امنيتي بهينه براي ايران، گزينه سوم يعني ائتلاف با قدرت هاي بزرگ و به طور مشخص آمريکا است چرا که ايران با انتخاب گزينه اول و دوم (همگرايي و هژموني) به جهت درگيرشدن با منافع آمريکا و تعارض با کشورهاي منطقه که عملا ناکارايي اين گزينه ها را نشان مي دهد بهتر است براي تامين امنيت خليج فارس به سمت گزينه سوم يعني ائتلاف با آمريکا حرکت کند. اين تحقيق تلاش دارد تا چگونگي و نيز منافع و مضار هر کدام از گزينه هاي بالا را به بوته آزمايش و نقد و بررسي بگذارد.