در دهه هفتاد با آغاز بحران انرژي در جهان عصر پايد اري آغاز شد و در پي آن سه حيطه موثر_ ارزشهاي اجتماعي، منابع محيطي و مهارت هاي طراحي_ در بحث توسعه وارد شدند. مقوله مهارت هاي طراحي و دانش فني با توجه به سه موضوع عمده انرژي، محيط و اکولوژي مجددا تعريف گشته و در رويکرد توسعه پايدار در مقياس شهر تا ساختمان مورد بررسي قرار گرفت. اکنون معماري، به عنوان يک ابر سامانه، وظيفه مهمي را بعهده گرفته است زيرا که %50 مصرف انرژي جهان در اين حوزه بمصرف رسيده و يا تلف مي شود. در راستاي ارتقا کيفيت زندگي در توسعه پايدار، معماري بايد ضمن کاهش مصرف انرژي و کاهش آلودگي محيط زيست، عناصر خود را- به مثابه سامانه هاي کوچکتر- در جهت اهداف توسعه پايدار هماهنگ سازد.
آتريوم با سابقه تاريخي چند هزار ساله، به اشکال مختلف و با سقفي رو باز، در تمامي اقليم ها مشاهده شده و در سده گذشته با سقف شيشه اي و ويژگيهاي متفاوت، عليرغم اتلاف حرارتي زياد و تداخل شرايط آسايشي، در ساختمان هاي عمومي براي پذيرش و نشيمن، تامين روشنايي داخلي و ايجاد فضاهاي سبز دروني مورد استقبال قرار گرفته است. با توجه به اهداف معماري پايدار نه تنها آتريوم مي تواند چنان طراحي شود که اتلاف انرژي پاييني داشته باشد بلکه نقش جديدي را هم در جهت کاهش مصرف انرژي بشکل سرمايش و گرمايش طبيعي، عملکرد غير فعال خورشيدي ايفا کرده و با توجه به ويژگي ميانجي حرارتي بودن آن امکان افزايش سطوح بازشوهاي داخلي را براي دريافت نور طبيعي بيشتر ميسر سازد. از آنجا که آتريوم ها از يک سو باعث اي جاد يک احساس همگرايي و تعامل و ارتباط در فضاي فراخ و دلباز داخلي شده و از سوي ديگر مرز مشترکي را براي اتصال ساختمان به شهر پديد مياورند، اهداف معماري پايدار براي ارتقا کيفيت زندگي شهري و مشارکت هاي مردمي بواسطه آن متجلي مي گردد. در حقيقت آتريوم ها همانند ساير اجزا يک ساختمان در يک روند از جزء به کل بايد از اهداف کالبدي معماري پايدار تبعيت نموده و عملکردي متناسب با آن داشته باشند. در اين مقاله در جهت شناسايي و تبيين جايگاه اين عناصر فضايي در تحولات معماري پايدار با توجه به نمونه هاي موردي ارايه گرديده است.