مقدمه: ليشمانيوزيس يک بيماري زئونوز است که به وسيله انگل ليشمانيا ايجاد مي گردد. از نقطه نظر باليني، ليشمانيوز به انواع احشايي، جلدي و جلدي مخاطي قابل تفکيک است. نوع جلدي با علايم باليني پراکنده به صورت شايع هنوز يکي از مشکلات بهداشتي ايران است. اين مطالعه به منظور بررسي ارتباط و درگيري نايتريك اكسايد (NO) از طريق مقايسه مولکول هاي RNI وابسته به اندام هاي هدف (خون، کبد، طحال، جوشگاه) در دو ميزبان مختلف آلوده به ليشمانيا ماژور (موشهاي حساس BALB/c و مقاوم (C57BL با بيماريزايي هاي کاملا متفاوت با دو روش In vivo و In vitro صورت گرفته است. به نظر مي رسد از نتايج مربوطه بتوان به يک روش قابل دسترس براي کنترل، درمان و توليد واکسن ليشمانيوز جلدي دست يافت.
روش کــــــار: در اين مطالعه چهار گروه موش Inbred و در هر گروه پنج سر موش انتخاب شدند که اين گروهها شامل موش هاي BALB/c آلوده به L. major، کنترل BALB/c، موش هاي C57BL آلوده به L. major و کنترل C57BL بودند. انگل L. major در محيط کشت RPMI 1640 کشت داده شده و به مقدار 2´106 پروماستيگوت به هر دو گونه موش هاي BALB/c و C57BL به صورت زير جلدي در قاعده دم حيوان تزريق گرديد. طول دوره بيماري، خصوصيات ماکروسکوپي و اندازه جوشگاه ليشمانيايي، سطح توليد RNI در پلاسما و در سوسپانسيون هاي طحال و کبد و نيز ميزان آماستيگوت ها در ماکروفاژها و درصد فاگوسيتوز و کشندگي ماکروفاژها، هپاتوسپلنومگالي و هم چنين ميزان احشايي شدن (Visceralization) انگل در موش هاي حساس و مقاوم آلوده به ليشمانياماژور در هفته هاي متوالي مورد مقايسه قرارگرفتند.
يافتـــــه ها و بحــث: نتايج حاصله نشان دهنده اين موضوع است که تفاوتهاي دو گونه موش حساس و مقاوم در مقابل L. major به فاکتور هاي ايمونوبيوشيمايي آنها مرتبط است.