ادبيات، باورها و انديشده هاي يک ملت است که در آن افکار فلسفي، اخلاقي، ديني، سياسي و اجتماعي منعکس مي شود. ادبيات تطبيقي يکي از مهم ترين انواع ادبي و از شيوه هاي جذاب نقد است. در اين پژوهش به مطابقه احوال و اختيارات شاهان در چهار کتاب قابوسنامه، سياستنامه، کليله و دمنه و مرزبان نامه پرداخته شده است. در اين کتاب ها آداب و اصولي براي مملکت داري وجود دارد و مطالب آن شباهت ها و تفاوت هايي با هم دارند. شيوه هاي حفظ قدرت و مشروعيت قدرت سياسي، اخلاق فردي، اجتماعي و سياسي پادشاهان و آن چه به تضعيف يا از بين رفتن قدرت منجر مي شود به حاکم يادآوري شده است. مطالب مرتبط با سياست و ملک داري در بررسي و مقايسه محتواي متن روشن مي شود و با دست يابي به يک الگو براي مديريت سياسي و آيين مملکت داري، مي توان آن را در جوامع امروزي به کار گرفت. يک پيام محوري و کلام اساسي که از تمامي مباحث دريافت مي شود آن است که اجراي عدالت در جامعه عامل اصلي حفظ حکومت ها و ظلم و بيدادگري باعث تضعيف پايه هاي حکومت است.