در نظر اکثر مردم، استعاره صرفا ابزار تخيل شاعرانه و آرايه اي بلاغي است، يعني موضوعي که نه به کارکرد معمولي زبان، بلکه به کارکرد غيرمعمول زبان مربوط مي شود. به علاوه، استعاره عموما خصيصه اي مختص زبان تلقي مي گردد، موضوعي که سر و کارش نه با انديشه يا عمل، بلکه با واژگان است. به همين دليل بيشتر افراد گمان مي کنند که بدون استفاده از استعاره با هيچ مشکلي مواجه نخواهند شد. اما برعکس، استعاره سرتاسر زندگي روزمره را، نه فقط در عرصه زبان، بلکه همچنين در حوزه انديشه و عمل، در برگرفته است. نظام مفهومي هر روزه ما، که بر اساس آن فکر و عمل مي کنيم، ماهيتي اساسا مبتني بر استعاره دارد.
در اين تحقيق به بررسي نقشي که ابزار استعاره در تغيير، تلقين و تثبيت نگرش سياسي و اجتماعي افراد يک جامعه دارد و به پيرو آن تاثيري که بر آينده و آينده پژوهي مي گذارد، پرداخته شده است. مبناي نظري اين تحقيق نظريه استعاره مفهومي جرج ليکاف بوده و همچنين تببين جايگاه و نقش استعاره در آينده پژوهي بر مبناي نظريه تحليل لايه اي علت هاي سهيل عنايت الله انجام شده است.