تلاش براي تعريف حدود شهري و محدود نگهداري رشد شهرها، از دغدغه ها و مسائل مهم در بين مسوولان و تصميم گيران امور شهري و مديريت شهري، در کشورها جهان سوم و هم چنين کشورهاي توسعه يافته در راستاي مديريت رشد شهري مي باشد. به ويژه در شهرهاي کشورهاي جهان سوم، رشد سريع و پرشتاب جمعيت و نرخ رشد بالاي شهرنشيني و گسترش شهري، محدوديت در تامين نيازهاي زيرساختي و خدماتي در سطح گسترده، اهميت زمين هاي کشاورزي و مناطق طبيعي حفاظت شده اطراف شهرها و سکونتگاهها، پيامدهاي ناخوشايند ساخت و سازهاي مسکوني در مناطق نامتناسب با توسعه مسکوني، و در نهايت دستيابي به بهينه ترين استفاده از زمين هاي موجود، لزوم تعريفي براي حدود شهري و محدود نگهداري رشد و توسعه کالبدي شهري با توجه به نيازهاي موجود و آتي براي توسعه کالبدي را روشن مي سازد. اين نوشتار تلاش مي کند تا با بررسي مفاهيمي همچون شهر فشرده، شهر گسترده، رشد هوشمند و شهر پايدار، مفهوم محدود نگهداري رشد و توسعه کالبدي شهري را بيان نمايد. سياست هاي محدود نگهدارنده رشد شهري از طريق برخورد منطقي با توسعه و در نظر گرفتن نيازهاي آتي آن، جهت و شکل توسعه را مشخص مي نمايد و اهداف آن به بازدهي بهينه روند توسعه شهري از طريق هدايت و تطبيق عوامل و عناصر توسعه، رشد و توسعه سازگار با محيط زيست، و در نهايت به ارتقاء کيفيت زندگي در محيط شهري منجر مي گردد. اين پژوهش توصيفي با هدف شناخت ماهيت و کارکرد سياست هاي محدود نگهدارنده رشد شهري، از طريق مطالعات اسنادي و تحليل هاي محتوايي در تلاش است تا با ارائه دسته بندي هاي موجود از سياست هاي محدودکننده رشد شهري و مقايسه آنها، ويژگي ها و اهداف و نتايج اجراي اين سياست ها را تشريح نمايد.