هدف از اين نوشتار مقايسه ديدگاه معتزله و اشاعره در مورد طبيعت انسان، و تاثير هر يک از اين نگاه ها در تعليم و تربيت مي باشد. نتايج استنباط شده حکايت از آن دارند که معتزله که قائل به اختيار هستند، نگاه مثبتي نسبت به طبيعت انسان دارند، و تحصيل علم را واجب مي دانند. اما اشاعره که نگرش منفي نسبت به انسان دارند،. علم را لطفي از الطاف خدا مي دانند که به انسان مي دهد و انسان در تحصيل آن نقشي ندارد. لذا انسان در اعمال خويش نيز نقشي ندارد. در اين پژوهش از روش کيفي با رويکردتوصيفي-تفسيري استفاده شده است.