fiogf49gjkf0d
با توجه به ماهيت فرهنگي انقلاب اسلامي ايران، بالطبع فرهنگ و مهندسي آن با رويکرد ايجابي و با نظر به آرمان هاي فرهنگي انقلاب، در مرکز توجه نظام برآمده از اين انقلاب، قرار مي گيرد. اما اين تنها رويکرد به مهندسي فرهنگي در ايران بعد از انقلاب نبوده است. بلکه در کنار رويکرد ايجابي، رويکرد سلبي به مهندسي فرهنگي نيز حاضر بوده است. اين مقاله به بررسي و تبيين مباني نظري دو رويکرد سلبي و ايجابي به مهندسي فرهنگي در ايران بعد از انقلاب پرداخته است و در اين خصوص نوع نگاه اين دو رويکرد به مهندسي فرهنگي، انسان و نقش و وظيفه دولت در حوزه فرهنگ و نتيجه دخالت آن بررسي شده است. نتايج اين بررسي نشان مي دهد که اگر چه اين دو رويکرد با يکديگر تشابهاتي دارند، ولي به لحاظ تعريفي که از فرهنگ و مهندسي فرهنگي، انسان، نقش دولت در حوزه فرهنگ و نتيجه دخالت آن در مهندسي فرهنگي جامعه ارائه مي کنند با يکديگر اختلاف مبنايي دارند. ضمن اين که رويکرد سلبي به مهندسي فرهنگي بيشتر در محافل آکادميک کشور بروز و ظهور داشته است؛ ولي آنچه از ابتداي انقلاب تاکنون فرصت اجرا پيدا کرده است رويکرد ايجابي به مهندسي فرهنگي بوده است.