برآورد حجم رسوب ورودي به مخازن سدها از ضرورت هاي طراحي و مديريت تاسيسات آبي مي باشد. روش هاي تجربي و رياضي مختلفي جهت برآورد حجم رسوب موجود است اما همواره اين روش ها به دليل عوامل مختلف موثر در پديده رسوبگذاري و وجود فرآيند تصادفي در آنها داراي قطعيت نبوده و موجبات شکست پروژه يا استفاده از ضرايب اطمينان بالا را فراهم مي کند. دراين راستا تحليل عدم قطعيت مي تواند درک درستي از نقش عوامل تاثيرگذار بر پديده ايجاد کرده و شناختي راجع به سهم هر کدام از پارامترهاي ورودي بر خطاي ظاهر شده در مدل حروجي ارايه دهد. در اين تحقيق، جهت برآورد دبي رسوب ورودي به سد، روش (1987) USBR باتعديل ضريب (1981) FAO با استفاده از آمار ايستگاه تپيک در رودخانه نازلو مورد استفاده قرار گرفته است همچنين براي محاسبه راندمان تله اندازي از روش برون (1953) و وزن مخصوص ذرات از روش ميلر (1953) استفاده شده است. در بحث عدم قطعيت، دو روش شبيه سازي مونت کارلو (MCS) و LHS جهت تعيين ميزان عدم قطعيت رسوبات متراکم شده مخزن در طول زمان (15، 30 و 45 سال بعد از بهره برداري) در کل دوره آماري و دوره آماري خشک و تر مورد بررسي قرار گرفت. بدين طريق که به دليل حجم بالاي محاسبات برنامه کامپيوتري توسط نگارنده به زبان FORTRANنوشته شده، براي بررسي سهم هر پارامتر در عدم قطعيت کلي حجم رسوب و محاسبه عدم قطعيت کلي مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه آناليز حساسيت براي تعيين اهميت فاکتورهاي مختلف عدم قطعيت رسوبات مخزن و عدم قطعيت رسوبات تراکمي مخزن و تاثير هر فاکتور عدم قطعيت به طور جداگانه و در مجموع روي رسوبات تجمعي مخزن در دو دوره آماري ذکر شده به دست آمده است. نتايج نشان مي دهد دبي ساليانه جريان و بار رسوب از مهمترين فاکتورهاي تعيين کننده عدم قطعيت حجم رسوبات سالانه مخزن مي باشند. در مورد مخزن رودخانه نازلو با روش LHS عدم قطعيت کلي %41.5 در کل دوره آماري و %41.7 در دوره آماري خشک و تر مي باشد؛ که اين اعداد در روش مونت کارلو به ترتيب %32.1 و %33.8 براي حجم رسوبات متراکم شده مخزن مي باشد.