چکیده: شناخت الگوی توزیع درآمد، بواسطه نقشی که در تعیین سیاست های حمایتی و مالیاتی دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سیاست های حمایتی در جهت کمک به اقشار کم درآمد و افزایش سطح رفاه آنان و سیاست های مالیاتی در جهت توزیع مجدد درآمدها و ممانعت از ایجاد درآمدهای هنگفت عمل می کنند. نظر به اهمیت این مباحث هر چه بررسی و تحلیل ساختار توزیع درآمد در جامعه جزیی تر و دقیق تر باشد، سیاست های متناسب تر و کارآمدتری را می توان بکار گرفت. چگونگی توزیع مقداری درآمد طرح رساله حاظر است که در آن سعی شده است توزیع در بین گروههایی از جامعه که بر حسب سمت شغلی سرپرست خانوار تقسیم بندی شده اند اندازه گیری و تحلیل گردد. شاخص های نابرابری توزیع درآمد جداگانه در هر جامعه محاسبه و با شاخص های توزیعی کل جامعه مقایسه شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد که در هر گروه اقشار کم درآمد و پر درآمدی وجود دارند که فاصله بین آنها چشمگیر است. لذا سیاست هایی که بطور عام متوجه برخی مشاغل یا گروههای مزبور می شود از کارایی چندانی در بهبود شاخص های نابرابری برخوردار نیست بهتر آن است که حمایت ها و یا سیاست های مالیاتی هدفمند بوده و بخش هایی از خانوارهای موجود در هر گروه را دربربگیرد. همچنین بر اساس نتایج این تحقیق مشخص گردید که بواسطه وجود مقررات و آئین نامه های هماهنگ تر و یکدست تر در بخش دولتی، توزیع درآمد در بین آنان تا حدی در مقایسه با سایر گروههای شغلی متعادلتر است.
|