اسلام سياسي به عنوان يكي از مهمترين جريان هاي سياسي تاثيرات مهمي بر سراسر جهان و به ويژه كشورهاي اسلامي داشته است. در اين مقاله نويسنده تلاش مي كند تا با بررسي زمينه هاي پيدايش مفهوم اسلام سياسي به عنوان مقوله اي مفهومي به بررسي آرا و انديشه هاي سه متفكر تاثير گذار در اين حوزه بپردازد. البته اين به معناي تاكيد بر همساني انديشه هاي اين سه متفكر نيست بلكه تلاشي است براي نشان دادن برخي از وجود اوليه اي كه امكان نظري و عملي اسلام سياسي را فراهم كردند.