توجه و تامل در عوامل و انگيزه هايي که در سرودن شعر نقش داشته اند، از ديرباز مورد توجه صاحب نظران، بويژه فيلسوفان و شاعران بوده است، و غالب آنان براي شاعري، منبع و منشايي غيبي و آسماني قايل بوده اند. در مقاله حاضر کوشش شده که در ابتدا زمينه و پيشينه بحث درباره منابع الهام، بازشناسي و بازنمايي شود، و سپس، انگيزه هاي شاعري مولانا، به تفصيل بحث و بررسي گردد.
نويسنده، انگيزه هاي شاعري و منابع الهام مولانا را به دو دسته کلي، عاشقانه و بيروني تقسيم و هر کدام را با نمونه هاي مناسب تبيين، و گاه تحليل کرده است. از گفتار حاضر معلوم مي گردد که مولوي گاه عامدانه و آگاهانه، و گاه ناخودآگاه و غير عامدانه، به انگيزه ها و سرچشمه هاي شاعري خود اشاراتي کرده است. منبع و محور همه اين انگيزه ها، و آغاز و انجام شاعري مولانا، به عشق و معشوق، و جلوه و جاذبه، و دعوت و داعيه آن باز مي گردد. البته شوق و طلب و تقاضاي مخاطبان و متقاضيان و دغدغه ارشاد نيز در رويکرد مولانا به کلام موزون عشق محور، بي تاثير نبوده است.