به منظور بررسي اثر نسبت هاي مختلف عنصري K، P، N، سايتوكنين و بافت خاك بر كيفيت و عملكرد پياز لاله پژوهشي در قالب طرح كرت هاي دو بار خرد شده با طرح پايه بلوك هاي كاملا تصادفي انجام گرفت. در اين پژوهش جهت تعيين بهترين تركيب تيماري، نسبت هاي مختلفي از عناصر K، P، N در چهار سطح شامل: محلول شماره يك (شاهد) با K، P، N (2.6 meq/I، 1.65، (6، محلول شماره دو K، P، N (2.6 meq/I، 4.05، (6، محلول شماره سه K، P، N (4.6 meq/I، 4.05، (6، و در محلول شماره چهارم K، P، N (4.6 meq/I، 1.65، (6 به عنوان كرت اصلي به همراه دو سطح هورموني سايتوكنين (كينتين 0، (500ppm و دو نوع بافت خاك (لومي، شني لومي) به عنوان كرت فرعي استفاده گرديد. در پايان دوره رشد رويشي و زايشي وزن تر، رشد عمودي، قطر، تعداد پيازچه، درصد ماده خشك، درصد نيتروژن، درصد پروتئين، ميزان جذب پتاسيم و ميزان جذب فسفر پيازها اندازه گيري شد. داده ها از نظر آماري تجزيه و مقايسه ميانگين با آزمون چند دامنه اي دانكن انجام گرديد. نتايج نشان دادند كه محلول غذايي شماره سه با نسبت عنصري K، P، N (4.6 meq/I، 4.05، (6، به همراه تيمار هورموني كينتين ppm500 و بافت خاك شني لومي بيشترين تاثير را در بر درشتي و عملكرد محصول پياز و تعداد پيازچه گل لاله داشته است (p<0.01).