يک مورد کندروسارکوما با درگيري فک بالا ارايه مي گردد. نکات برجسته در بيمار مورد بحث شامل مراحل تشخيصي و آسيب شناسي، جراحي راديکال و پيوند دنده همزمان و در نهايت پي گيري بلند مدت آن مي باشد. مهمترين درسي که از اين گزارش مي توان آموخت نخست اين است که بيمار بسيار دير و در مرحله نهايي بيماري مراجعه نموده، بنابراين تومور پيشرفت نموده و تقريبا تمام فک بالا را درگير کرده بود، در حاليکه در بررسي متون غالبا اندازه اين تومور بين دو تا چهار سانتي متر گزارش شده است.
در مرحله دوم، مطالعه آسيب شناسي نقش مهمي را در ميزان زنده ماندن و نهايتا در بهبودي نهايي بيمار ايفا مي نمايد. تشخيص افتراقي ميکروسکوپي کندروسارکوما با استئوما، کندرما، استئوئيد استئوما، آسيب هاي فايبواسئوس و استئوزنيک سارکوما غالبا جزو ملاحظات مهم و مشکل است. اغلب آسيب شناسان دهان، فک و صورت اعتقاد دارند که نمونه هاي برداشته شده بهتر است وسيع و از چند محل باشد، بطوريکه تصوير کلي مناسب تري در زير ميکروسکوپ فراهم نمايد.
در آخر جراحي وسيع کندروسارکوما قابل قبول ترين انتخاب است، نقش اشعه درماني و شيمي درماني به عنوان يک درمان جنبي هنوز قابل بحث است. بر اين پايه در تومورهاي با علايم بسيار مهاجم، شانس زنده ماندن بيمار ضعيف است.