منطق دانان و دانشمندان اسلامي به پيروي از ارسطو، موضوع علم را يكي از اركان علم مي دانند و معتقدند هر علمي داراي موضوعي است كه در آن علم از عوارض ذاتي آن موضوع بحث مي شود، اما در تبيين ضرورت وجود موضوع و نيز در تعيين چيستي عوارض ذاتي و رابطه آنها با موضوع با اشكالات عديده اي مواجه شده اند. اين اشكالات كه عمدتا ناشي از ابهام و اشتراك اسمي در معناي عوارض ذاتي است موجب گرديده كه در تطبيق آنها بر مسايل علم، اختلاف نظر عميقي بين دانشمندان به وجود آيد و مناقشاتي را بر انگيزد. در اين مقاله كوشش مي شود اصل مساله و نظرات مختلف دانشمندان فن، مورد بررسي و تحليل انتقادي قرار گيرد.