هگل صد سال قبل از صعود دولت رايش سوم در نوشته هايش آرزو كرده بود كه روزي روح و تفكر آريايي- ژرمن روح جهان جديد گردد تا به قول او حقيقت مطلق را عملي نمايد و وظيفه تاريخي اش را به انجام رساند، آرزويي که در قامت فاشيسم به حقيقت پيوست. هگل دولت را سايه خدا بر زمين خواند، مرتبه انسان هاي تاريخ ساز را به مرتبه الوهيت يا نيمه خدايي رسانيد و جنگ را خيري دانست که سبب سلامت اخلاقي جامعه مي شود. در بررسي عناصر فاشيسم شاهد همنشيني نظريه و عمل هستيم. تاثيرگذاري انديشه هگل بر فاشيسم چنان است که پوپر دستور طبخ فاشيسم را از اين قرار مي داند: هگل به اضافه کمي چاشني ماديت قرن نوزدهمي.