پرسش ”سعادت چيست؟“ از جمله مهم ترين پرسش هايي است که انديشه فيلسوفان يونان باستان را به خود مشغول داشته بود. در آن دسته از محاورات اوليه افلاطون که به احتمال زياد نمايانگر انديشه سقراط هستند، سقراط به بررسي مسائل اخلاقي و مي کوشد تا حد ممکن، تبييني از چيستي فضيلت (يا فضايل)، زندگي سعادتمندانه و نسبت ميان فضيلت (يا فضايل) و تحقق سعادت به دست دهد. در اين مقاله، با قبول اصل سعادت باوري سعي شده است تا آراي سقراط درباره نسبت ميان فضيلت و سعادت تبين شود و دفاعي از آنچه به «اصل حاکميت فضيلت» معروف است ارائه گردد.