با توجه به اينکه تفکر انتقادي به عنوان يکي از اهداف عمده نظام آموزش دانشگاهي در نظر گرفته شده و از سوي ديگر، آموزش عالي وارد عرصه جديدي شده که مولفه کيفيت از مشخصه هاي اصلي آن محسوب مي شود، شناسايي عوامل کيفي موثر بر توسعه تفکر انتقادي دانشجويان ضرورتي انکارناپذير به نظر مي رسد. لذا مطالعه حاضر که از نظر روش، پيمايشي و از نوع همبستگي است، با هدف بررسي نقش کيفيت تدريس اساتيد و مولفه هاي چهارگانه آن در تفکر انتقادي دانشجويان صورت گرفته است. يافته ها نشان داد که بين کيفيت تدريس و تفکر انتقادي دانشجويان رابطه معناداري وجود دارد (r=0.55، p<0.001). از بين مولفه هاي چهارگانه روش تدريس، مولفه طرح درس کمترين رابطه (r=0.20، p<0.05) و مولفه رابطه بين فردي بيشترين رابطه (r=0.52، p<0.001) را با تفکر انتقادي دانشجويان دارد. کيفيت تدريس اساتيد قادر به پيش بيني 30% از تفکر انتقادي دانشجويان است (p<0.001، F(147,1)=62.65). مولفه روابط بين فردي، بيشترين قدرت پيش بيني براي تفکر انتقادي دانشجويان را دارد (t=5.23, p<0.001). علي رغم شواهد مبتني بر نقش کيفيت تدريس در تفکر انتقادي دانشجويان، شايسته است که در نظام آموزش عالي، توجه به بعد کيفي تدريس به صورت يک امر حرفه اي براي اساتيد تلقي شود.