موضوع تشخيص حق، از ديرباز، اهميت بسزايي داشته است. جوامع مختلف، به فراخور اعتقادات خود، مبنا و منشا خاص براي آن قايل شده اند. از اين رو، عدالت را در جوامع استوار و، به پيروي از عقل و شرع، قواعد حقوقي را براي استقرار نظم و عدل تنظيم نموده اند. با شناخت حق و تميز آن از حکم، تميز انواع حق و، در نتيجه، شناخت دارايي اشخاص امکان پذير مي گردد.
در بين انواع حق، حق مالکيت، که عدم شناخت دقيق آن ريشه بسياري از اختلافات بين افراد بوده، به دو صورت اصلي و تبعي مورد مداقه قرار مي گيرد. در اين نوشتار به بحث و بررسي آن پرداخته شده است.