نگاه انسان امروزي به پديده ها تغيير كرده است. بدون شك يكي از ابزارهاي مهم اين تغيير نگرش هنر عام«Mass Arts» و به ويژه نوع تصويري آن است. تصويرهاي گرافيكي نه تنها با ما سخن مي گويند بلكه، مهمتر از آن، براي ما تعيين نياز مي كنند و، در واقع، به زندگيها جهت مي دهند. ما، چه بخواهيم و چه نخواهيم، زير تشعشعات اين امواج قرار داريم. ويژگي هنر عام نفوذ به درون توده مردم است و اين كار جز از راه شناخت فرهنگ ميسر نيست. هنرمند، از يك سو، ظرافتهاي فرهنگي را بهتر مي بيند و، از سوي ديگر، توانايي آن را دارد كه آنها را در بياني هنرمندانه و در نتيجه تاثيرگذار عرضه كند. اكنون كه هنر عام در خدمت جامعه مصرفي مدرن عمل مي كند، شناخت اصول و ظرافتهاي آشكار و پنهان آن نه تنها براي بزرگسالان لازم است، بلكه ضروري است به روشي نظام مند در برنامه درسي كودكان و نوجوانان نيز قرار گيرد. مقاله حاضر، با تكيه بر نظريه پردازان اين رشته، بر اين موضوعات متمركز است.
.اصل مقاله به صورت متن کامل انگليسي، در بخش انگليسي قابل رويت است