غزلهاي سعدي بر اساس مذهب عشق است. در غزلي که در اينجا شرح داده مي شود سعدي از عشقي سخن مي گويد که در ازل با جان آدمي پيوند يافته است و چون به اين جهان مي آيد به درد فراق مبتلا مي شود. سعدي از اين عشق ازلي به باده اي تعبير مي کند که خمار آن در دوران فراق اين جهاني او را طالب نوشيدن جامي ديگر از آن مي کند. اما ساقي اين جام را در ازاي سعي و عمل نمي دهد. کاري که عاشق بايد بکند افتادگي آموختن است و ترک گله از يار کردن.