روشنفكري، روشن نگري و نقد اجتماعي مفاهيمي مرتبط با يكديگر هستند. ليكن در مقام عمل الزاما هر روشنفكر و روشن نگري منتقد اجتماعي و روشنگر نيست. آنچه كه در مقاله حاضر به آن پرداخته مي شود، بررسي آراي طالب اُف به عنوان روشن نگري اجتماعي-سياسي در نقد شرايط، آرا و باورهاي جامعه زمان خويش است و نحوه پرداختن و روياررويي وي با اين شرايط و آرا. در اين بررسي از آثار طالب اُف استفاه شده و از روش تحليل محتوا سود برده شده است.