مشاهده کاستي ها و نقايص جهان موجود و درد و رنج ناشي از آنها و به عبارت ديگر وجود شرور در عالم، ذهن همه آدميان را مشغول داشته است. آنان مي خواهند بدانند که مبدا شرور چيست و چگونه مي توان آنها را با اعتقاد به خدايي که عالم و قادر مطلق و خير محض است و صنع او بهترين صنع ممکن است، سازگار دانست. لايب نيتس با طرح پرسش هايي که به اعتقاد هيوم، از زمان اپيکور مطرح بوده و همچنان بي جواب مانده اند مي کوشد تا پاسخ هاي مناسبي پيدا کند. وي با پذيرش سه نوع شر، به شيوه هاي گوناگون به تبيين آنها مي پردازد. در اين مقاله پاسخ هاي لايب نيتس به سه دسته تقسيم مي شود و هر يک مورد بررسي قرار مي گيرد. اگر چه معمولا پاسخ هاي او را مبتني بر سنت آگوستين دانسته اند، در اينجا نشان داده ايم که يکي از پاسخ ها، و شايد عميق ترين آنها، مبتني بر مباني مابعدالطبيعه خود لايب نيتس است.