سياوش يکي از محبوب ترين و مظلوم ترين قهرمانان شاهنامه است که در اين داستان نقش يک قرباني بي گناه و مقدس را بازي مي کند.
داستان سياوش در زمره داستان هاي پهلواني و عارفانه شاهنامه است که در آن، پهلواني و عرفان به سختي با يکديگر در آميخته اند. سياوش در مسيرِ داستان، سير و سلوکي عارفانه دارد، يعني همان رسيدن از مرحله طلب تا فنا که در حقيقت عبارت است از نجات نفس انساني و اميال بشري. بنابراين، چهره او سيماي يک سالک واصل است و مجموعه کراماتش مانند گذشتن از آتش و پيشگويي هاي او درباره اتفاقات پس از مرگش که چهارده سال بعد محقق مي شود، قداست سياوش را تا سرحد پيامبرگونه بودن بالا مي برد.
اين داستان که در حقيقت نمايشي بس تلخ از مظلوميت سياوش است، در ذهن خواننده خود از سياوش الگويي پهلواني، ديني و عرفاني مي سازد و خوي و خصلت او در اين داستان، تصويري از انسان کامل را به ياد آدمي مي آورد.