مباني نظري و تجربي ونداليسم: مروري بر يافته هاي يك تحقيق

مقاله حاضر مي کوشد با استعانت از مباحث نظري و اطلاعات تجربي به دست آمده از تحقيق ونداليسم در تهران به ادامة بحثي تحليلي پيرامون ويژگيهاي افراد وندال بپردازيم و مطابقت اين ويژگيها را با ويژگيهاي وندال هاي مطالعه شده در جوامع ديگر به منظور حصول به مشابهت در الگوهاي رفتاري بزهکارانه دريابيم و با ارائه مدتي نظري، تمايل به رفتار وندالستيک را تحت تأثير عواملي در نظر بگيريم.
با کاربرد روش پيمايشي و با استفاده تکنيک پرسشنامه هدايت شده از 192 نفر وندال بين سنين 10 تا 25 سال که از بين 403 نوجوان و جوان نگهداري شده در دارالتاديب ها، مراکز بازپروري، کانونهاي اصلاح و زندانهاي شهر تهران و به طريق نمونه گيري طبقه اي با دقت احتمالي مطلوب (0.05=d) و ضريب اطمينان 95% (1.96=t) انتخاب شده بودند؛ اطلاعات مورد نياز جمع آوري گرديد.
نتايج تحقيق حاکي از آن بود که وندال هاي تحت مطالعه از حيث پايگاه اجتماعي- اقتصادي والدين، گروه سني، جنسيت، وضعيت مهاجرت، وضعيت آموزشي، مطلوبيت شرايط خانوادگي، تجارب نخستين دوران کودکي، نحوه جامعه پذيري و تربيت اجتماعي، نوع گروه هاي عضويتي، الگوي گذران اوقات فراغت، نحوه سرپرستي عاطفي، سيستم هاي پاداش و مجازات، خلق و خو، انتظارات، موضع گيريها، و رفتارها با نوجوان و جوانان غير وندال متفاوت بوده اند.
نتايج به دست آمده از کاربرد مدل تبيني و تحليلي از طريق رگرسيون چند متغيره و تحليل مسير نيز نشان مي دهد که ميل به ونداليسم متأثر از عوامل متعددي است که در شبکه اي از روابط علّي با يکديگر به سر مي برند و کل تغييرات آن از مجموع متغيرهاي علت حاصل مي شود. در اين مدل احساس بي هنجاري، احساس اجحاف، اختلال در روابط و شرايط خانوادگي و آموزشي، رضايت فرد از زندگي را متاثر و متقابلا احساس انتقامجويي و در نهايت گرايش به خشونت و ونداليسم را در فرد تقويت مي کند.