در سال هاي مياني سده گذشته، اغلب شهرسازان و برنامه ريزان حمل و نقل درون شهري اروپا، با ديدگاهي اتومبيل گرا، سفرهاي درون شهري را برنامه ريزي و شبکه ارتباطي شهرها را بر اساس آن طراحي مي کردند، اما در چند دهه اخير، اين ديدگاه تغيير يافت و به شيوه شهرسازي انسان گراي گذشته گرايش پيدا کردند. نتيجه اين رويکرد، به رسميت شناختن سفرهاي پياده و دوچرخه به منزله يکي از سيستم هاي حمل و نقل درون شهري و برنامه ريزي و طراحي مسيرهاي پياده و دوچرخه در شبکه ارتباطي شهرها بود. با گزينش اين شيوه، سعي شد مشکلات تردد در شهرهاي بزرگ، از جمله آلودگي هاي مختلف ناشي از تردد اتومبيل کاهش يابد. در خصوص اين هدف، ضوابط و معيارهايي نيز ارايه شد که با شرايط آن کشورها، کارايي خود را بخوبي نشان داده است. در واقع، تدوين اين ضوابط، براساس ويژگي هاي اقليمي، اجتماعي و فرهنگي آن کشورها انجام گرفته، که تعميم آن در مکان هاي جغرافيايي ديگر، جاي تعمق و بررسي دارد.
در اين مقاله، امکان سنجي ايجاد مسيرهاي پياده و دوچرخه براساس شرايط محلي و ويژگي هاي محدوده هسته مرکزي تهران بررسي شده است.