فناوري اطلاعات به منزله ابزاري نوين و بسيار کارامد در ارتباطات انساني، کارکردهاي متعددي دارد که تاثير بر مديريت امور عمومي از جمله آنهاست. همگام با رشد و گسترش اين فناوري ها در جهان معاصر، اين کارکرد نيز توسعه يافته و در حال تبديل شدن به پارادايمي مهم در مديريت و اداره کارامد جوامع در اقصي نقاط جهان است. از ديگر سو حکمراني خوب نيز به مثابه مقوله اي که از ديرباز در بحث از کارامدي حکومت ها مطرح بوده است، در سال هاي اخير بار ديگر مورد توجه و تدقيق قرار گرفته و به يک معنا در مشروعيت بخشي دولت ها نقش اساسي ايفا کرده است. عنايت به گسترش حجم و کيفيت خدماتي که از سوي جامعه و بخش هاي مختلف آن مورد انتظار است، بر دشواري تحقق حکمراني خوب افزوده و الزاماتي را براي آن تعريف کرده است؛ تا آنجا که به نظر مي رسد تنها از رهگذر کاربست فناوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي مي توان به تحقق شاخص هاي حکمراني خوب در يک جامعه اميد داشت. مقاله حاضر ضمن توجه به رابطه تنگاتنگ فناوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي بر مقوله حکمراني خوب در ساليان اخير بر آن است تا تحول حادث شده در مفهوم حکمراني خوب تحت تاثير فناوري اطلاعاتي را در چارچوب پرسش چگونگي اين تاثير بررسي کند. بر اين مبنا، فرض اصلي در اين پژوهش تحول مفهوم حکمراني خوب در سايه ايجاد و تاسيس ابزارها و روش هاي نوين خدماتي با استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات خواهد بود.