مديريت زنان در سازمان هاي ساير كشورها دستاوردهاي شايان توجهي داشته است، ولي تمايل عمومي در بيشتر سازمان هاي دولتي كشور ما به برگزيدن مديران مرد معطوف است. به نظر مي رسد در اين ميان عامل جنسيت بيش از شايستگي و توانمندي مورد توجه است. براي دستيابي به علل و عوامل اين گرايش، نظرهاي گوناگوني ارایه شده است. اين تحقيق به دنبال پاسخ به اين پرسش است: با وجود اينكه در سال هاي اخير پيشرفت هاي محسوسي در زمينه تحصيلات و مشاركت هاي اجتماعي زنان در كشور ماحاصل شده است، چرا زنان نتوانسته اند سهم شايسته اي از پست هاي مديريتي قوه مجريه را به خود اختصاص دهند؟
براي يافتن پاسخ، عوامل مربوط به فرهنگ سازماني، نگرش مديران مرد نسبت به زنان و مهارت مديريتي زنان بررسي شده اند. نتايج پژوهش نشان مي دهد كه فرهنگ سازماني باعث عدم حضور زنان در پست هاي مديريتي دولت شده است. همچنين مديران مرد نسبت به توانايي هاي مديريتي زنان، نگرش مثبتي ندارند. علاوه بر اين در حالي كه بين مهارت هاي ادراكي مديران زن و مرد تفاوت معناداري وجود ندارد ميان مهارت هاي انساني مديران زن و مرد تفاوت معناداري ديده مي شود.