شاهنامه فردوسي گنجينه بي بها و گران سنگ زبان و ادبيات فارسي است. شاهنامه پژوهان در حوزه زبان و محتواي شاهنامه تحقيقات بسيار گسترده اي انجام داده اند. اينکه شاهنامه از نظر طبقه بندي ادبي جز کدام نوع ادبي قرار مي گيرد و ويژگي هاي صورت و محتوايي کدام نوع ادبي را بيشتر در خود دارد، مي تواند پرسشي نو و قابل طرح در شاهنامه پژوهي باشد. اشاره مکرر و صريح فردوسي به داستاني و روايي بودن شاهنامه مي تواند نگرشي از ديدگاه داستان نويسي و عناصر آن به روي خوانندگان اين اثر بگشايد. اگرچه به احتمال زياد شالوده و چارچوب داستان هاي شاهنامه از پيش طرح ريزي شده و در اختيار فردوسي قرار گرفته است، پرورش شخصيت ها، روابط علت و معلولي قوي ميان حوادث، فضاسازي، صحنه پردازي، گفت وگوهاي متنوع و متناسب با وضعيت موجود، کشمکش هاي مختلف و بهره گيري از اغلب عناصر داستاني، شاهنامه را مجموعه اي بسيار منسجم و کارآمد در زمينه داستان پردازي قرار داده است. عنصر «کشمکش» که از وابسته هاي عنصر پيرنگ است، متناسب با موضوع و به گونه اي گسترده در داستان هاي شاهنامه حضور دارد. در اين مقاله، اين عنصر در داستان «سياوش» بررسي مي شود.