کشور ازبکستان یکی از کشورهای مهم در عرصه فرهنگی آسیای مرکزی است که به واسطه نقاشی های چند هزارساله کشف شده در محوطه باستانی افراسیاب متعلق به قرن 7 و 8 م. و نگارگری مکتب بخارا در قرون 15 و 16 م. جزء کشورهای غنی از نظر هنرهای سنتی، به ویژه نقاشی بوده است. همین امر نگارندگان را بر آن داشت تا با فرضیه ای مبتنی بر وجود نشانه هایی از نقاشی و نگارگری با سابقه ازبکستان در نقاشی معاصر، جریانات هنری معاصر نقاشی این کشور را شناسایی کنند. نقاشی دوره معاصر یکی از صورت های هنری غالب در کشور ازبکستان است. بنابراین هدف پژوهش حاضر، شناخت و معرفی رویکردهای متفاوت در عرصه نقاشی معاصر ازبکستان است. لذا پژوهش حاضر در پی جستجوی پاسخ دو سوال اساسی زیر است: چه جریان های هنری در نقاشی معاصر ازبکستان غالب هستند؟ و اینکه این منشأ جریان های هنری از کدام منابع و سرچشمه هاست؟ آنچه در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفت ما را به وجود دو سبک در نقاشی قرن بیستم ازبکستان رساند: 1. نقاشی معاصر با الهام از سنت های هنری به جای مانده، به خصوص نقاشی گذشته در ازبکستان که کاربرد عناصر سنتی و سمبولیک گویای هویت گرایی در این گونه آثار تحت تاثیر نقاشی های مکشوفه محوطه باستانی پنج کنت، افراسیاب و ورخشا، نقوش منسوجات و نگاره های موضوعی قرون گذشته ازبکستان است. 2. نقاشی معاصر ملهم از هنر و فرهنگ روسی و اروپای شرقی و به وجود آمدن هنر آوانگارد در نقاشی قرن بیستم این کشور با رواج سبک های رئالیسم، امپرسیونیسم، کوبیسم و انتزاع که علاوه بر نقاشی در طراحی پوستر، تصویرسازی کتاب و در کل به جهت توسعه هنر گرافیک در ازبکستان حایز اهمیت و قابل بررسی است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده و در بخش هایی از آن بنا به ضرورت تحقیق، مطالعات تطبیقی نیز انجام گرفته است. داده های این پژوهش عمدتا به شیوه کتابخانه ای و نیز از طریق سایت های اینترنتی و مطالعات میدانی مرتبط به دست آمده اند.